نامه ای از هوسمان

ژرژ بارون هوسمان (اوسمان) شهردار سالهای خیلی دور پاریس و مبدع شهرسازی بولدزری که در ایران با نام شهرسازی رضا خانی شهرت دارد است

از اقدامات هوسمان میتوان به ابداع بولار به معنای واقعی برای اولین بار در شهرسازی نام برد.

او خیابانهای مستقیم را در دوره ای که پاریس تب سیاسی داشت برای راحت ترین راه غلبه بر اعتراضات مردمی در دل پاریس به وجود آورد خیابان شانزالیزه که برخی انرا بهترین و خاطره انگیز ترین خیابان اروپا میدانند از کارهای اوست برای اطلاعات بیشتر در مورد هوسمان مراجعه کنید به کتاب: سیر اندیشه های شهرسازی۱:جهانشاه پاکزاد انتشارات شهیدی

تا اینجا سعی کردم فقط بگم هوسمان کی بود امیدوارم فهمیده باشید یه جورایی رضا خان پاریس البته فقط تو شهرسازی یا بهتره بگیم رضا خان هوسمان تهران بود....

حالا میخام مطلب زیر رو بدون شرح بخونید:

نامه ای از هوسمان به مسیو جودت













 

خر تکنولوژی شدن

چند شب هست وقتی با سیستم کار می کردم به جای آهنگی که الکی گوشم رو بنوازه صدای یکی از اساتید دوران کارشناسی رو میزارم استادی که حرفاش هنوزم به کارم می آد و احتمالاً تا آخر عمر به کارم بیاد .:

اونقدر که باباتون درگیر ماشینش هست درگیر شمام  هست؟ وجداناً در گیر شمام هست؟

من دستم رو رو قرآن می زارم که درگیر شما نیست. خود شمام همینطور اونقدر که شما درگیر اتومبیلتون هستید....   یعنی شما حساب کن بابا تون چند بار با ماشینش می ره تعمیر گاه ولی چند بار باباتون  اومده مدرسه بپرسه وضعیتتون چیه؟ چند بار با خودش ببره جایی که روحیتو، شخصیتتو یه ارزیابی کنه... این یعنی خر تکنولوژی شدن یعنی روابط انسانی تابعی از........          متوجه میشید چی میگم؟ واین یه فاجعه اس یه فاجعه زیستی

حالا تبعات داره هر چیزی قبلاً گفتم ما نباید موضوع رو یه بعدی نگاه کنیم.

این ولع و حرصی که برای مصرف میزنیم چه فشاری به طبیعت می آره و چه پدری از طبیعت در می آره چه در زمینه پسماندهایی....

 

 

اینم میزارم تا بچه ها دوباره خاطشون با استاد زنده شد

دانلود

اگر خواستید حرفای استاد رو گوش کنید صدا رو تا ته بلند کنید که کیفیت ضبط پایینه

کوچه پس کوچه های یزد

ازدر پشتی مسجد جامع قصد خیابون دوازده متری کوشکنو رو کردم خیابونی که محمود توسلی طراحی در بافت فرسوده اونو به عهده داشت

یه لحظه نمیدونم چی فکر کردم که با خودم گفتم بیا و نقشه رو ببندم و بدون نقشه پیداش کنم ولی چشمتون روز بد نبینه نیم ساعت بعد واقعاً نمیدونم کجا بودم حالا دیگه نقشه هم نمیتونست کمکم کنه یاد حرفای استاد ایستایی مون افتادم که شما معمارا تو اوج کاراتون گم میشین... گفتیم چطور مگه گفت: اوج کاراتون یا قصرهای پیچ در پیچ یا شهرسازی اسلامیه که توش با نقشه هم نمیشه آدرس پیدا کرد

کتابی از لینچ هست که مدل شهرسازی اسلامی رو جزو الگوهای طراحی شهرها به حساب اورده آقای راپاپورت هم که جزو فرهنگ گراهاست عوامل فرهنگی رو توی شکل گیری شهر اسلامی دخیل میدونه

خلاصه رسیدم به یه خیابون بزرگتر و تونستم توی نقشه جای خودمو پیدا کنم با یه مسن تر یزدی در این مورد پرسیدم جالب جواب داد: مگه تو شهر شما آفتاب نیست؟گفتم چطو مگه..... خندید..... آره والا خندم داره



خوشحالم بالا خره اسممون تو یه چکیده مقاله برا همایش معتبر صفحه 10 چاپ شد