بیاد داریم زمانی رو که داریوش با ترانه سال 2000 مردم رو باز هم به انسانیت و تفکر در عادت های اجتماعی و حفظ سنت ها دعوت میکرد. این ترانه که از اعماق جامعه با صدای خاموش هر روز با یک حس نوستالوژیک جدید و جدیدتر میشه شاید یکی از جنبش هایی باشه که همه با یادآوری گذشته به لحاظ ظاهری با اون همدردی میکنن. حسی که نه به صورت ظاهری بلکه باید به صورت کاملاً روابط اجتماعی به مردم و مخصوصاً جامعه معمار فهمونده بشه:

1. تکنولوژی با معماری چه کرد؟

2. تاثیر رسانه در معماری امروز چیست؟

3. آیا روابط اجتماعی حاصل از ورود تکنولوژی بر معماری دوران ما تاثیر گذاشته است؟

پوسته ظاهری گذشته که اغلب (چه بد و چه خوب) به صورت کهنه نمودار میشه چماقی شده بر سر هر چه در گذشته داشتیم

1. خانم ها در گذشته آزاد نبودند.

2. تمدن در گذشته وجود نداشته.

3. ما با عصر جدید و تکنولوژی به مدنیت میرسیم.

ما به عنوان معماران نسل جدید (آوانگادر یا غیر آوانگاد) اگر نتونیم به این سوالات و این شبهه ها کنار بیایم و حداقل در مورد هر کدومشون چند مطلب خوب نخونیم واقعاً باید تاسف بخوریم که نمیدونیم چطور باید طراحی کنیم.

احترام به تفکرات، اندیشه های دمدمی مزاج و تغییر کننده، مطالعات در زمینه های مختلف، تفکر ، تفکر و تفکر خیلی خیلی لازمه دوستان سن معماری ما نباید با چهار تا حجم و سه تا پلان نظام مهندسی اونقدر درگیر بشه که از اصل موضوع که خلق فضاهای باکیفیته دور بمونه

دوستان دریابید این سن معماری رو