سن معماری به سر رسید

بیاد داریم زمانی رو که داریوش با ترانه سال 2000 مردم رو باز هم به انسانیت و تفکر در عادت های اجتماعی و حفظ سنت ها دعوت میکرد. این ترانه که از اعماق جامعه با صدای خاموش هر روز با یک حس نوستالوژیک جدید و جدیدتر میشه شاید یکی از جنبش هایی باشه که همه با یادآوری گذشته به لحاظ ظاهری با اون همدردی میکنن. حسی که نه به صورت ظاهری بلکه باید به صورت کاملاً روابط اجتماعی به مردم و مخصوصاً جامعه معمار فهمونده بشه:

1. تکنولوژی با معماری چه کرد؟

2. تاثیر رسانه در معماری امروز چیست؟

3. آیا روابط اجتماعی حاصل از ورود تکنولوژی بر معماری دوران ما تاثیر گذاشته است؟

پوسته ظاهری گذشته که اغلب (چه بد و چه خوب) به صورت کهنه نمودار میشه چماقی شده بر سر هر چه در گذشته داشتیم

1. خانم ها در گذشته آزاد نبودند.

2. تمدن در گذشته وجود نداشته.

3. ما با عصر جدید و تکنولوژی به مدنیت میرسیم.

ما به عنوان معماران نسل جدید (آوانگادر یا غیر آوانگاد) اگر نتونیم به این سوالات و این شبهه ها کنار بیایم و حداقل در مورد هر کدومشون چند مطلب خوب نخونیم واقعاً باید تاسف بخوریم که نمیدونیم چطور باید طراحی کنیم.

احترام به تفکرات، اندیشه های دمدمی مزاج و تغییر کننده، مطالعات در زمینه های مختلف، تفکر ، تفکر و تفکر خیلی خیلی لازمه دوستان سن معماری ما نباید با چهار تا حجم و سه تا پلان نظام مهندسی اونقدر درگیر بشه که از اصل موضوع که خلق فضاهای باکیفیته دور بمونه

دوستان دریابید این سن معماری رو


انتقادهاي شديد قرائتي از معماري مساجد، و...

مدتها پیش شایدهای معمارانه ام به معماری اسلامی مساجد بسیار بدبین شد ... مدتی بعد با مطالعه آثار نثر خوشبین و در مقطعی دیگر دوباره به خرج و برج معماری اسلامی بدبین شده

مطلب زیر بدون شرح رک و بدون لفافه های معماریست....


حجت‌الاسلام قرائتی در همایش تجلیل از بانوان قرآنی با انتقاد از عدم حضور آموزه‌ های قرآنی ....

نوشتن قرآن بر روی برنج کار بیهوده است
قرائتی برخی کار‌های قرآنی را بیهوده دانست و در این خصوص اظهار داشت: در کشور ما متأسفانه پولها و عمر انسانها صرف برخی کارهای بیهوده می‌ شود، مثلاً آیات قرآن را بر روی برنج می ‌نویسند و یا در جایی مشاهده می‌شود یک مربی مهدکودک آیاتی را به کودکان آموزش می‌ دهد که علما هم نمی‌توانند مفهوم آن را درک کنند یا بخوانند و یا برخی افراد سوره «حمد» را یک نفس می‌ خوانند، این کارها به چه درد می ‌خورد، همچنین حفظ قرآن نعمت است، اما اگر کسی که استعدادش ضعیف است را مجبور به حفظ کنیم تنها خاطره تلخی از حفظ برای او می ‌ماند.
معماری مساجد ما اسلامی نیست
وی در ادامه باز هم به برخی کارهای اشتباه و بی نتیجه اشاره کرد و گفت: برخی می‌ گویند سوره انعام را ختم کنیم، کجا آمده که فقط سوره انعام بخوانید، کل قرآن حکمت و برکت است، همچنین متأسفانه همه محراب‌ ها ضد نهج ‌البلاغه و آموزه ‌هاي آن هستند؛ پیامبر هنگامی که نماز می‌ خواند پرده ‌های پیش رویش را برمی‌ داشت و می‌ گفت: گلهای این پرده حواس انسان را پرت می ‌کند، اما امروزه محراب ‌های عبادت را کاشیکاری و تزئیین می ‌کنند. قرآن کریم را در بالاترین نقاط مسجد و با خطوط عجیب و غریب کوفی، میخی و «سیخی» می‌ نویسند، در حالی که حتی جنیان هم نمی ‌توانند این آیات را بخوانند و به اینها می ‌گویند هنر معماری.

وی با اشاره به کاستی ‌ها و اشتباهات در کار قرآنی گفت: متأسفانه تلاوت قرآن تبدیل به هنرنمایی شده، تولید فیلم کوتاه با مضامین قرآنی بسیار کم است، تفسیر ساده قرآن برای کودکان نداریم، موقوفات قرآنی اندک است، نذر برای تلاوت بسیار قلیل است و اغلب نذورات، «نذورات پلویی و چلویی» است، همچنین در حوزه‌ های علمیه و دانشگاهها، قرآن کمتر اهمیت دارد، در حالی که نیاز است مبنای کار قرآن باشد و افرادی که دکترای علوم قرآنی دارند باید به سمت تفسیر بروند نه فقط به خواندن و حفظ بپردازند.

منبع

نه من نه تو

اصلن از اصل و نسب ها خبر نداشتیم یک هو رفتیم سر اصل مطلب . . . همه از اصل میترسیدندو و با بحث و گفتگو سعی داشتند به حاشیه برند و خودشون رو در حد کار اصلی ندونن (یعنی ما بالاتر از اینیم که از این کارهای خفیف بکنیم) خوشم میاد از امثال معمارهای که مشاوران بزرگ زدندو هنوز پول مدیریت خامشون نکرده هنوز قلم پشت گوششونه و ایده پس کله شون. . . شیرینی کار بزرگ بعد از زحمت و از همه مهمتر استرس شبانه روزی به پول و سوده کاره که شیر مردایی پیدا میشند که هنوز این شیرینی رو به شیرینی حس ارضا معمارانه شون بفروشن. . . سخن کوتاه کنم و زبان بر کام در آشفته بازار دنبال کار خوب هم هستند معمارانی چون دانشمیر .  . . .

رفاه- معماری-انسان

رفاه- اقتصاد- سیاست های اقتصادی مسئولان کشوری- تحریم های کشورهای جهان علیه یکدیگر - بالا رفتن قیمت طلا در بازار های جهانی - چند گانه شدن نرخ ارز - کشمکشهای سیاسی کشورهایی با سیاست های متفاوت - فشار های اقتصادی بر زندگی مردم - کم شدن بودجه پروژه های عمرانی در داخل کشور- قوانین دوره جدید برنامه و بودجه برای تمدید صلاحیت مشاوران- بسته شدن و منقضی شدن گواهینامه مشاوران زیادی در سرتاسر ایران- تبلیغات منفی علیه یک کشور و به به و چه چه کردن بعضی شبکه ها برای کشور خود - علاقه به زندگی در رفاه بیشتر، حقوق بالاتر، و زندگی به اصطلاح آزادتر همه و همه تاثیراتی بر معماری کشور ما داشته و خواهند داشت.

 لرزش شدید نمودارهای قیمت طلا در بازار های جهانی، و بالاخص ایران دید مردم را در مورد نحوه سرمایه گذاری عوض کرده است.

هر چند وفاداران معماری معاصر ایران هنوز از پیشه شان دل نکنده اند و به شغل شریف بساز بفروشی مشغولند ولی در حالت کلی مسائل و مشکلات اقتصادی از طرفی و دیدگاه قبله گرایانه غرب از سمتی دیگر معماری ما را وارد مسیری میانبر به سوی مدینه فاضله کرده مدینه فاضله ای که شاید در حقیقت سرابی بیش نباشد.

کارو اثرات معماری معاصر ایران جدا از کارهای اصیل و معدود اکثراً به دنبال خلق فرم های زیبا پسندانه غربی با تخریب عملکرد و در برخی موارد تقلید ناشیانه از یک اثر مسیر آینده معماری ایران را کاملاً مه آلود کرده است همانطور که قیمت دلار و طلا قابل پیش بینی نیست مسیر معماری نیز بستگی به معماری جهانی دارد سبکی جدید اگر یکباره در جهان ظهور کند چند سال بعد اثراتش را در دانشگاههای کشور مشاهده می کنیم.

همانطور که در حال حاضر شاهد کارهای دیکانس در کارهای دانشجویی هستیم هر چند استادان و صاحب نمره های عرصه های دانشگاهی به این کارها نمره پایین دهند اما فکر بچه ها را نسبت به این کارهاعوض نمیکنند نه که نتوانند – وقت ندارند و این باعث میشه آثار دیکانس دانشجویی بدون پیشرفت در دوران بازار کار وارد حیطه عمل شده و اثراتی نا پخته و بسیار خام و صلب به اجرا درآیند

نگاه به قدرت برتر که زمانی ما بودیم و الان غرب گرسنگی و ولع ما برای آن ها شدن را روز به روز گسترش می دهد – کمی باید گرسنگی کشید تا به قناعت رسید

 

معمار دینی

اونوقت ها معمار شیخ هم بود (عالم دینی)  کار ها به اندازه الان تخصصی نبود یا اگه بود کسی به این تخصص اندازه الان اهمیت نمیداد

معمار مث بقیه مردم بود نماز ظهر که میشد چند ساعت استراحت داشت بعدشم دوباره کار تا بعد عصر

بعد از این مدت که تو طول سال بین 7 تا 10 ساعت متغیر بود دیگه واقعاً مال زن و بچه هاش بود

اینه که میگن زمستونا نمیشه کار کرد چون روز کوتاه تر بود... معمار فدای معماری نمیشد زنش هم از این که زن معمار شده احساس بدبختی نمیکرد که شوهرم تمام وقتشو گذاشته برای معماری... همه چیز جای خودش رو داشت یه نظم مثل نظم باغ ایرانی همه چیز سر جاش بود منظم و تمیز از چیز دیگه

زن - معماری - فراغت - بچه - نماز - کار-  بعضاً کشاورزی و دامداری- سر چهار راه نشستن -  لذت های زندگی خانوادگی - مهمونی های شبونه همه و همه بودن سر جاشون بودن اما فرقی که با حالا میکردن این بود که معمار فدای هیچکدوم از اینا نمیشد با همه بود مشکل اقتصادی داشت اما قانع بود زمونه این زمونه نبود میشد هزار جوره باهاش کنار اومد

معمار امروزی معمار نیست موجودیه که از بس به کارش میرسه با زن و بچش غریبس خداش شده پول!!!.   زن شده موجودی که تحملش میکنی بعضی موقع ها هم دوسش داری زندگی میکنی که به جایی برسی به جایی که معماری بزرگتر از معمارهای دیگه باشی

معماری که روزی برای خیلی ها مقدس بود معماری که در خدمت مذهب و دین بود امروزه کثیف شده نه که مقدس نیست نجسه نجس

یکروز میبینی دراز کشیدیو عزرائیل رو سینت نشسته و همه میگن اشهدو بخون.... مهندس الان فکر اون موقع رو بکن این معماری مقدس اونجا میتونه بدردت بخوره یا تمام عمر با یه معماری نجس سر و کله میزدی

چند بار سر این موضوع رفتم تو کما بین معماری مقدس و معماری نجس راه زیادی نیست هدفت مهمه خدمت تو به خلق  یا خدمت خلق به تو ؟

سرعت و هیجان

انسان با سرعت معمولی 5 کیلومتر بر ساعت و نهایتاً با سرعت 35 کیلومتر بر ساعت دارای قدرت مانور بالا حرکت در جا عقب و حرکت به راست و چپ بدون هدر دادن مکان و زمان و جلوگیری از برخورد به صورت غریزی و همچنین بهترین عکس العملها در هنگام برخورد اگر و تنها اگر ماشین بود یکی از بهترین انواع آن به شمار میرفت در مقایسه با انسان اتومبیل با سرعت چند صد کیلومتری بر ساعت حرکت میکند سرعت بالا یکی از عوامل مخل آرامش انسان است که حالتی فوق العاده در بشر ایجاد میکند که به هیجان مشهور است هیجان و گونه سرعت ان از مهیج ترین ساخته های دست بشر است که بسیار زرق و برق دارد اتومبیل با قدرت مانور بسیار پایینتر نسبت به انسان در هنگام تصادفات هیچ گونه عکس العملی از خود نشان نمیدهد کیسه هوا- سرب کف ماشین برای تعادل بالا و ... راهکارهایی برای بهبود این وسیله نقلیه است امروزه عمر بشر نسبت به گونه های قدیمی خود بسیار اندک شده از این رو انسان سعی میکند با سرعت بخشیدن به تمام وجوه زندگی عمر کوتاه خود را جبران کند ناآگاه از این که آرامشی که این سرعت پایین در پی قرنها به دست آورده است را چند ساله از بین خواهد بردمیانگین حرکت آرامش بخش انسان گاه میتواند تا چند کیلومتر بر ساعت دیگر به نسبت وسیله نقلیه افزایش یابد برای مثال حرکت اسب در حالت آزاد.... حرکت دوچرخه در حالت ارام.... حرکت با ماشین با سرعت حدود 30کیلومتر ... حرکت با هواپیما یا وسیله پرنده دیگر با سرعت 100 کیلومتراینها نسبت به انسان سرعت بسیار بالایی دارند اما به نسبت خود حرکت کندی دارند و به همین علت آرامش ناخودآگاهی نسبت به وضعیت سریع خود دارندشهر امروز - ساختمانهای امروز با کدام یک از این دو مطابقت دارد و خواهد داشت؟ خیابانهای صاف و راست دیروز برای حرکت سریع در لابلای ساختمانها و فضاها در مقابل خیابانهای با قوس و خم و پیچ امروزه نشانگر حرکت ذهن طراحان به سوی حرکت با آرامش است. ولی طراح اگر بتواند حتی با جابه جایی ژن برای مسافت های ناحیه ای و شهری موافقت خواهد کرد حرکتی در حد 20000 کیلومتر در ساعت!!!! تسریع در رفت و امد و روابط اجزای یک خانه کوچک هم به همین نسبت مورد توجه خواهد بود شما طراح وجهه ای از زندگی فردای خود هستید کدام سرعت برای شما خوشایند تر است

شهر خاموش من ...

ستاره ها به چشم نمی آید آنقدر که باید دیده شوندو به وجودشان فکر شود روشنی شب شهر چشمک زدنشان را از ما گرفته... نورافکن های رو به آسمان که برای وجود ساختمانها و اثباتشان به اهالی شهر به این سو آن سو میرود حرف های ریش سفیدان قوم را در مورد ستاره ها و راز و رمز هایشان پوچ و بی معنی می سازد این گونه لذت های کویری کم اند و کم تر فرصت جولان در مقابل زرق و برق های شهری پیدا میکنند.


بیرجند- زاهدان و خیلی شهرهای دیگه تو دور تکامل شهری به خوبی قرار نگرفتند و یکباره بزرگ شدند روستاهای به هم پیوسته با فرهنگ و مردمی نا همگن و نا متجانس زندگی در شهر رو برای آدم های غریبه سخت میکنه و در عوض شهرهایی مثل یزد و نیشابور به دلیل اینکه روند رشدی قابل توجهی نداشتند و مهاجرت های روستا به شهر غیر متعارف نبوده میشه یه جورایی فرقشون داد با شهرهای افسار گسیخته.

برای اولین بار مقایسه جمعیتی شهرهای ایران رو تو یه جدول کتاب تحلیلی از ویژگیهای برنامه ریزی در ایران آقای ناصر دهاقانی دیدم رشد بعضی شهرها انقدر زیاد بود که آدم باورش نمیشد از این جدول خیلی درسها میشد گرفت اول اینکه بعضی شهرهای ما شهر نیست مجموع الروستاهاست و بعضی ها واقعاً شهره.

در مجموع الروستاها معمولا هر کسی و هر چیزی جای خودش نیست و مکان ها و شخصیتها جابه جا میشن شدید. اما در شهر ها تفریح لذت درس کار همدلی اجتماعی و همه چیزهای لازمه زندگی اجتماعی که بهترین وجهه از اونا رو میشه تو روستا دید کنار هم قرار گرفتند. این شهرها بنا به مصلحت ها بر پایه روابط اقتصادی زنده اند اما روابط فرهنگی عشیره ای هم توشون هست.

یاد صحبت های استادمون در رابطه با فرق های شهر و روستا افتادم که تو اون کلاس برا اولین بار شنیدمشون.

لپ کلام اینکه شهر من شهر نیست. شاید یه روز شهر بشه ولی شهر الان یه چیز دیگه خواهد شد ابر شهر یا فرهنگ شهر. مثل اینکه 10 سال دیگه من به اندازه داداشم میشم ولی اون هم کم سن و سال نمیمونه و بزرگ میشه رشد منو داداشم یکسانه اما به نظر شما رشد مجموع الروستاها و شهر یکیه؟

شهر جوونه یا نونهال و آیا مجموع الروستا الان نونهاله یا یه نوزاد عقب مونده؟آیا قدرت یک شهر رو پیدا خواهد کرد ؟

یا شاید نطفه این شهر ها ی آینده کثیف تر از اونه که بشه چند سال دیگه اونا رو شهر نامید؟

شاید هم این شهر ها مثل فرزند بی پدر و مادری بشن که جز قتل در اجتماع هیچ چیزی رو نمی پسنده؟

به سخن کار برآید به عمل نیست بابا جان!

شاید شما هم مثل خیلی های دیگه اهل حرف زدن نباشید و دوست داشته باشید خودتون رو با عمل تون ثابت کنید. اینجوری میتونید به همه اون کسایی که بهتون میگن تو زندگی به هیچ جایی نرسیدین بفهمونید که رسیدید خوبشم رسیدید. شاید هم مث خیلیای دیگه نقد رو به نسیه ترجیح دادید و در جا با یه زبون نرم همونجا به تمام دوستان و آشنایان ثابت کنید که بعله بنده هم به جای رسیدم و برای کلاس هم که شده یه وبلاگی، سایتی زدید و برا خودتون صاحب سرچی شدی تو دنیای مجازی...

میگن ریشه های سخنوری و علم سخنوری رو یونانی ها به جهان دانش نشون دادند و به همه فهموندند که تنها کار علم و تجربه نیست که علم رو به جلو میبره همین یونانی های هم تونستند با سفسطه و سخن کاری بکنند که در آن واحد به شما ثابت کنن که شیر سیاهه و خورشید از مغرب طلوع میکنه.

البته بعدها سخن و عمل در کنار هم به صورت متعادل دراومد و تنها سخن وری فضیلت به شمار نمی آمد. کمی اونورتر(هم مکانی هم زمانی) اعراب در بیابان های داغ شبه جزیره هم به سخن وری و هم به فصاحت کلام اعتقاد بسیار راسخی داشتند اونقدر که شاید یه عرب که سخن فصیح و لهجه نابی داشت رو برتر از متمولین خودشون میدونستند.... این چنین شد که ایران یا همین سرزمین خودمون بعد از قرن ها و بعد از اختلالاط فرهنگی و قومی (که خوشبختانه به زبان ایران لطمه ای وارد نکرد) تونست دو عامل از دو فرهنگ همسایه رو به خوبی در کنار هم قرار بده و به مدد علم ایران بیاره..... علم کلام و به تبع اون فلسفه و منطق رو از یونان (که بعدها با عرفان های شرقی و به خصوص هند اختلالاط زیادی پیدا کرد) و فصاحت و بلاغت در زبان رو از همسایگان عزیز!!! عرب.

نشانه های علم کلام و منطق گرایی رو در آثار بوعلی (البته بعدها کسانی چون غزالی و رازی به مخالفت با این طرز فکر پرداختند) و نشانه های بلاغت و فصاحت کلام رو در آثار حافظ و سعدی به خوبی میتوان مشاهد نمود .

امروز هم در آثار افراد مطرح در تمامی زمینه ها میتونید دعوای سخن و عمل رو ببنید که یکی میگه فلانی اگه معمار بود کار عملی داشت و اون یکی میگه اگه فلانی معمار بود در مورد کارش میتونست حرف بزنه . البته گرایشات سخن و عمل در باب معماری دو ریشه جداست (نظر شخصی من) یکی مثل دریدا یا دلوز رو در نظر بگیرید یا از ایرانی ها که بهتر بفهمید دکتر فلامکی  معمار ها بدون شک از گفتار این بزرگان استفاده های زیادی برده اند اما خودشون کار اجرایی انجام ندادن!! شاید هم این مساله درسته اما تو ایران تعادل حرف و عمل رو به هم زدیم؟ شاید هم زیاد داریم ایراد میگیریم آخه کلاً ما ایرانی ها ایراد گیریم مثلاً یه بنده خدایی تو ایران یه طرح شاخ میزنه همه ایراد میگیرن میره مسابقه بین المللی اول میشه!!! این دعوا خیلی وقته به دانشگاه هم کشیده شده که اساتید پاسخ کار آکادمیک در برابر کار بازاری رو بهش دادند البته شاید هم پاسخ جالبی باشه ولی به نظر من ازین به بعد مثل دهه 70 که بحث داغ دانشگاهها بحث مدرن و پست مدرن بود الانه بحث بحث حرف و عمله دانشجویی که بعد از 18 سال درس خوندن وارد بازار کار میشه خوب میتونه حرف بزنه اما تو کار اجرایی میلنگه!! این یک فاجعست بخدا فاجعست از اون فاجعه  هایی که استاد بابتش به شرفش قسم میخورد

شاید با کمی تعدیل بشه این لنگی کارشناسان معمار رو به سیل جمعیت دهه 60 ربط داد اما باز هم کیفیت کار حاکی از چیز دیگه ایه

کیفیت بد ساختمانهای مسکونی که بناهای غالب کشور رو تشکیل میدن حاکی از بی سوادی عملی متخصصین جامعه ست. و این باز یعنی فاجعه

سواد کم مسولان شهر و نگاه شدید به کمیت های شهری شهر ها رو اونقدر بی ریخت کرده که شاید اگر درخت ها نبودند شاید نمیتونشتیم امیدی به پیاده روی داشته باشیم...این یعنی کم سوادی قشر مسئول و این یعنی فاجعه

معماری مد گونه

بررسی معماری در تاریخ معماری چه جهان و چه معاصر تفاوت های معماری دوره ای ... زمانی و مکانی رو بد جور به چشم آدم میاره... انسانی که غار نشین بود تا انسانی که پشت اینترنت وبلاگ می نوشت مسلماً فرقهای زیادی داره و باید اقرار کنیم که این انسان نادان وبلاگ نویس هم با انسان آینده که موجودی طماع و قاتل نسل خودشه فرق هایی داره .... تا الان ما از سه انسان نام بردیم غار نشین(قبل) وبلاگ نویس (حال) و قاتل (آینده).

این سه انسان نیاز هایی دارند که اگر با دید باز تری به اون نگاه کنیم شباهتی در نیاز های اونها هم نمیبینیم و به نظر من شباهت ها کمتر از فرق ها در این سه انسان است ابراهام مازلو واضع این نیازهاست

اینکه چطور نیاز ها پدید اومدن و چطور جبران میشن و چطور "خود" تحقق پیدا میکنه بماند (برای اطلاعات بیشتر کلیک کنید) دوباره کلیک کنید

ولی این چهار دسته نیاز در وجود هر سه انسان دوره های گوناگون بوده و هست

و به نظر من اگر نگاهی فراتر از نوک دماغ به دنیا بندازیم و دنیا رو زیبایی امروز یا دیروز خودمون و فرم هایی که توی دنیای ما خلق شده ندونیم معماری از حالت مد در میاد و به شکل تکاملی انسان وار با سرعت بالاتر دیده میشه.

سوالی ممکنه ذهن من و شما رو بخارونه :

معماری امروز بهتره یا دیروز؟


image













معماری ما برای" ما " بهتره


طرح جامع تهران رویایی رو به تحقق!!

هر وقت اسم تهران میاد یاد شلوغیاشو اینکه باید ساعت 6.5 بری بیرون تا 8 برسی سر کارو زندگیت می افتم؟

با یکی از دوستام هم در این رابطه زیاد صحبت کردم ولی متاسفانه به هیچ نتیجه ای نرسیدم

تهران آخرش چی میشه          اصلاً باید براش چکار کنیم           البته طرح هایی تو مخمه که فکر میکنم خام و آرمان گرایانه هست و بدرد مشکلات مردم نمیخوره    بعدشم یه نفر که سهله یه گروه مهندس مشاور گرید یک هم نمیتونه کار بزرگی بکنه مگه اینکه کار کاملاً گروهی باشه...

خدا به دادش برسه؟

طراحی طرح جامع رو  بوم سازگان طراحی کردند

نقشه ها رو برای اطلاع گذاشتم

نقشه محدوده

 

نمایش نقشه
ا   دانلود نقشه
 
 
نـقشـه حـریـم

 

نمایش نقشه
ا  دانلود نقشه
نقشه سازمان فضائی

 

نمایش نقشه
ا   دانلود نقشه
 
 
نقشه استفاده از اراضی شهر

 

نمایش نقشه
ا   دانلود نقشه
نقــشه گستـره هـای سـبز و باز شهر تهـران

 

 

نمایش نقشه
ا  دانلود نقشه
پهنه بندی شهر تهران

 

نمایش نقشه
ا   دانلود نقشه

 

نقشه شبکه معابر شهر تهران

  

نمایش نقشه
ا

 دانلود نقشه

نقشه خطوط ریلی موجود و آتی شهر تهران

 

نمایش نقشه
ا   دانلود نقشه
نقشه محدوده های ارزشمند تاریخی ومعاصر

 

نمایش نقشه
ا   دانلود نقشه

طرح جامع تهران رو تو یه پاراگراف میشه این جوری معرفی کرد:

با عنايت به اينكه يكي از اولويت هاي مهم شهرداري تهران تاكيد بر تحقق طرح جامع مي باشد،‌ لذا تدقيق و تطبيق طرح هاي تفصيلي با طرح جامع و استقرار طرح هاي تفصيلي در سيستم يكپارچه شهرسازي و نيز اجراي ضوابط شهرسازي مبتني بر طرح جامع از اهميت خاصي برخوردار است.
تحقق چشم انداز توسعه شهر تهران در طرح جامع كه شهري با اصالت و هويت ايراني اسلامي ،‌دانش پايه و هوشمند،‌سرسبز و زيبا و شاداب با فضاهاي عمومي گسترده و متنوع ،‌امن و مقاوم ،‌پايدار و منسجم با ساختاري مناسب براي سكونت ،‌فعاليت و فراغت را نويد مي دهد مي بايست محور همه برنامه ها و اقدامات شهرداري تهران قرار گيرد.

شورايعالي شهرسازي و معماري ايران در جلسه مورخ 05/09/1386 خود و به دنبال 27 جلسه بحث و بررسي، که از تاريخ 15/11/1385 لغايت 21/08/1386، با دستور کار بررسي و تصويب طرح جامع جديد شهر تهران برگزار شده بود، سرانجام "طرح راهبردي – ساختاري (جامع) جديد شهر تهران - 1385 را، که تقريباً به طور همزمان در شوراي اسلامي شهر تهران، جلسات مشترک کارگروه شهرسازي و معماري شوراي توسعه و برنامه ريزي استان تهران و کميته فني شورايعالي، و سپس در شوراي توسعه و برنامه ريزي استان و کميته فني شورايعالي شهرسازي و معماري ايران، پس از بررسي هاي لازم تأييد و به شورايعالي ارائه شده بود، طرح بالا را مورد تصويب نهائي قرار داد

مستندات مکتوب این طرح را از اینجا ببینید

کلیه مباحث و مستندات را از شهرداری تهران دریافت کنید

مستند ایران

دیشب تبلیغات مستندی ر ودیدم که با فیلم برداری زیبا از مسجد جامع کرمان به صورت واید انجام شده بود تبلیغات این قدر جذاب بود که تصمیم گرفتم مستند رو حتماْ ببینم

ایران کرمان اسم یا قسمتی از معرفی بود

سه شنبه ها ساعت ۲۰.۱۰

خدا کنه که خود مستند هم به اندازه تبلیغات جذاب باشه

تا بشه من هم بدون این که کرمان برم از معماریش مطلع بشم

معيارهاي كالبدي-فضايي موثر بر ميزان پياده‌روي، سلامت و آمادگي جسماني

چکیده:
چاقي مفرط و مشكلات ناشي از آن، تحت تاثير زندگي بي‌تحرك مكانيكي، روز‌به‌روز در حال افزايش است. تحقيقات گسترده در كشورهاي غربي نشان‌دهنده تاثير فرم شهر بر ميزان فعاليت فيزيكي و در نتيجه سلامت و آمادگي جسماني است. علي‌رغم اينكه وضعيت چاقي و كم‌تحركي در ايران چندان وضعيت بهتري نسبت به كشورهاي غربي ندارد، هيچ تحقيقي در رابطه با تاثير فرم محيط ساخته شده بر ميزان سلامت در ايران صورت نگرفته و معيارهاي كالبدي-غضايي موثر استخراج نشده‌‌است. شهرجديد هشتگرد باتوجه به همگن بودن بافت اجتماعي-اقتصادي و همچنين تفاوت شايان در فرم كالبدي محلات مختلف شهر، محمل مناسبي براي هدف تحقيق شناسايي شد. لذا در اين تحقيق ابتدا 9 خوشه مسكوني در قسمت‌هاي مختلف هشتگرد انتخاب شد تا بقيه اطلاعات اجتماعي-اقتصادي، سلامت، آمادگي جسماني و نهايتا ميزان فعاليت فيزيكي هفتگي خانواده‌ها در چارچوب آن جمع‌آوري شود. مطالعه بصورت پيمايشي و نمونه‌گيري بصورت خوشه‌اي تصادفي صورت گرفت. پس از بررسي همپيوندي بين معيارهاي محيطي و ميزان آمادگي‌جسماني و فعاليت فيزيكي خانواده‌ها(بتفكيك جنسيت) در خوشه‌هاي 9 گانه، اين نتيجه منتج شد كه فاصله خانه تا محل كار و مراكز خريد بيشترين تاثير را بر روي ميزان پياده‌روي خانواده‌ها دارد. ديگر معيارهاي موثر شامل امنيت، تنوع استفاده كنندگان فضا و تنوع فعاليت‌ها در فضا است.

دانلود اصل مقاله

حجم ۱.۱مگابایت

بالاخره دکتر بحرینی به همراه شاگردشون آقای خسروی که توی موسسه راگا تابستون ۹۰ اسکیس تدریس میکردند مقاله جدیدشونو چاپ کردند

جدیداْ پیاده مداری رو بورسه ...

برای دانلود بقیه مقالات آخرین شماره مجله هنرهای زیبا شماره ۴۲ از دوره دوم این صفحه  رو باز کنید

راستی از  دکتر حجت هم مقاله ای در شماره ۴۱چاپ شده خواستید ببینید

چند جمله از دکتر حجت

 کاری ندارم دکتر حجت کیه و چیه و چی نوشته فقط چند تا از حرفاش قشنگ بود گفتم شاید بدرد شما هم خورد

اگه با دکتر مشکلی دارید به شخصیتش نگاه نکنید به حرفای که اینجا نوشته توجه کنید

نظراتی که اگر شاید اساتید ما هم بهشون دقت بیشتری داشتند وضع ما بهتر از این بود

 

 اول ... «دانشجوی معماری اول باید بفهمد که معماری یعنی چه؟ معماری ظرف زندگی انسان است. اولین چیزی که باید بفهمیم این است که زندگی انسان ایرانی متشکل از چه اجزایی است. یک انسان ایرانی چگونه زندگی می‌کند و برای زندگی‌اش به چه نوع ظرفی احتیاج دارد. هر کس لباسی را می‌پوشد که متناسب با اندام و شخصیتش است. معماری هم لباس دوم انسان است یعنی این که معماری هم باید انسان را از بلایای طبیعی مصون نگه دارد و هم متناسب با شخصیت و اقتصادش باشد.»

 

دوم... «دانشجوی معماری باید متوجه باشد که دغدغه‌ خاطر او و مسئولیت بسیار خطیرش، دادن شکل زندکی به مردم است؛ چه در مقیاس خانه و مدرسه و چه در مقیاس شهر. در هر دو مقیاس، چه در شهرسازی و چه در معماری، معمار مسئول است. یعنی شکل زندگی شما را از بدو تولد تا زمان مرگ، در خواب و بیداری، در تمام لحظات، معمار تعیین می‌کند. پس دانشجوی معماری از روز اول دانشکده، باید بفهمد که با چه کسانی طرف است. این آدمی که می‌خواهد برایش زندگی درست کند، چه کسی است. و در این محیط قرار است چه طور زندگی‌ای اتفاق بیفتد. اما می‌بینید که خیلی‌ها اول فکر می‌کنند در این فضا چه شکلی از ساختمان را دوست دارند طراحی کنند.»



سوم...  همواره گفته‌ام مراجعه به معماری قدیم ما حکم حل‌المسائل را دارد. دانشجوی ریاضیات حل‌المسائل دارد. می‌داند در امتحان همان سئوال‌ها مطرح نمی‌شود، ولی آنها را حل می‌کند. وقتی به معماری گذشته مراجعه می‌کنیم، به یک حل‌المسایل نگاه می‌کنیم. می‌بینیم وقتی می‌خواستند فلان احساس را به وجود بیاورد، این کار را کرده‌اند.

ما نمی‌خواهیم هیچ‌وقت مثل او عمل کنیم، ولی باید ببینیم سئوال چه بوده، جواب چه بوده، چه راه‌حل‌هایی با توجه به فرهنگ و سلیقه و ذوق ایرانی و با مواد و مصالح و تکنولوژی موجود در کشورمان، پیدا شده است.
اگر بخواهیم معماری آینده‌مان فرزند خلف معماری گذشته باشد و در امتداد آن حرکت کند و دوباره ما را برگرداند به همان افتخاراتی که در گذشته در حوزه معماری داشتیم، باید معماری گذشته را درک کنیم.
 
چهارم... متاسفانه الان در دانشکده‌های معماری غالباً این تصور وجود دارد. یعنی وقتی دانشجوی خوبی هستی که خلاق باشی. خلاق باشی یعنی بتوانی کفتر از جیبت دربیاوری؛ بتوانی یک ساختمان عجیب و غریبی که تا حالا هیچ کس ندیده، طراحی کنی.
اما تعریف معماری این نیست. تمام دانشجوهای معماری می‌دانند وقتی اجازه کار در دفاتر معماری پیدا کنند، باید تمام این بازی‌هایی که در دانشکده‌ها می‌کردند و همه این حرف‌ها را کنار بگذارند و خیلی‌هایشان می‌شوند همین بسازبفروش‌هایی که می‌بینیم.
اما اگر بخواهیم به تعریف درست معماری بپردازیم، باید بگوییم معماری ظرف زندگی انسان است. اولین چیزی که باید بفهمیم این است که زندگی انسان ایرانی متشکل از چه اجزایی است. یک انسان ایرانی چگونه زندگی می‌کند و برای زندگی‌اش به چه نوع ظرفی احتیاج دارد. هر کس لباسی را می‌پوشد که متناسب با اندام و شخصیتش است.
پس معمار در حقیقت شکل زندگی مردم را به وجود می‌آورد. بنابراین به شکل ساختمانش توجه می‌کند چون باید شکل زندگی مطلوب را برای ساکنان آن بسازد. در معماری هدف شکل زندگی انسان است و وسیله شکل ساختمان و ما می‌خواهیم مطلوب‌ترین شکل زندگی انسان را به او بدهیم. اگر یک مدرسه می‌سازیم، اگر بیمارستان می‌سازیم، اگر پروشگاه می‌سازیم، ما می‌خواهیم مطلوب‌ترین نوع وقایعی را که می‌توانند در آن محیط رخ دهند، تحقق ببخشیم. مثلاً وقتی مدرسه می‌سازیم، می‌خواهیم آموزش به بهترین وجه در آن اتفاق بیفتد.
نتیجه اینکه دانشجوی معماری از روز اول دانشکده، باید بفهمد که با چه کسانی طرف است. این آدمی که می‌خواهد برایش زندگی درست کند، چه کسی است و در این محیط قرار است چه شکل از زندگی‌ اتفاق بیافتد.
 
پنجم... نصیحتم برای دانشجویان معماری این است که از توجه به انسان غافل نشوند. بارها گفته‌ام ما به همان میزانی که فرزند خانواده‌هایمان هستیم، فرزند خانه‌هایمان هم هستیم. اما متاسفانه این روزها هیچ‌کس به این چیزها توجه نمی‌کند.
 
ششم... من خیلی از کشورهای دنیا را دیده‌ام و مخصوصا در دانشگاه‌ها با دانشجوها صحبت کرده‌ام. صرف نظر از این که من خودم ایرانی هستم، باید بگویم بچه‌های ایران واقعا بچه‌های باهوشی هستند و اگر امروز در حوزه معماری نقصی وجود داردر به خاطر سیستم آموزشی است. بچه‌ها نقصی ندارند.
 
با جمله سوم شدیداْ موافقم
البته میدونم نیازی هم به موافقت من نیست

سمینار معماری

 

نقش گرایشات سنتی در مسکن کویر؟

والا بل لا من خودم طرفدار معنا تو معماری ام به این معنا که هم چیز اقلیم و کاربرد نبوده اما این...دیگه از ما ها هم افراطی تره

جالبه رساله آخر خانم دکتر بوده که بعدش شده هیئت علمی دانشگاه تهران

من که دوسش دارم ولی باورم نشد از اقلیمو کاربدهای یک خونه معناش برا معمار مهتر باشه به گفته دوستمون عادل قضاوت با شما

شایدم ماها معنا حالیمون نیست که میگیم این حرفا درست نیست...

بخون بخون بخون

چکیده

در تفكر اسلامي اصل، رسيدن به كمال مطلوب الهي است كه در نهاد انسان فطرتاً وجود دارد. مسكن سنتي به‌علت جوابگويي به اين نهاد فطري با انسان انس دارد. لذا مسكن سنتي را نمي‌توان تنها به لحاظ كالبدي، هندسي و فرمي توصيف كرد، بلكه معاني وراي آنها از اهميت بيشتري برخوردارند. معاني پنهان ناشي از حقايق مكتوم در مشيت الهي و غيرقابل رؤيت است و تنها از طريق جلوه‌هاي جهان كون و مكان به‌وسيله خدا بر ما آشكار و قابل رؤيت مي‌گردد. اجزاي مختلف مسكن سنتي نه به كمك عملكرد فضاها و نه به دليل اقليم، اطراف حياط قرار گرفته‌اند؛ بلكه براساس معاني حاصل از فراآگاهي معماران، شكل گرفته‌اند. معماران سنتي با در نظر آوردن معاني بي‌شكل و تجسم بخشيدن به آن‌ها در قالب اشكال معماري، تصورات خود را از عالم و در نتيجه مشيت الهي در بناها و دست‌ساخته‌هاي خود، به‌منصه ظهور رسانده‌اند. اين معاني و ويژگي‌هاي دروني و فطري انسان كه در مسكن سنتي تأثير گذار است، عبارتند از گرايش به حقيقت‌جويي، خلاقيت و ابداع، خير و فضيلت، جمال و زيبايي و عشق روحاني و پرستش. تحليل گرايش‌هاي فوق مي‌تواند نقشه‌ي پنهان را به‌مثابه دست‌آورد باورهاي ديني در مسكن سنتي تبيين نمايد و از طريق آن امكان دستيابي به لايه‌هاي پنهان تفكر را فراهم آورد.

از اینجا دانلودش کنید

دانشجوی موفق!

کم کم دوران دانشجوییم داره تموم میشه البته دارم به شدت دعا می کنم فقط برا این مقطع باشه...
الان که این دورانمو تموم شده میبینم میبینم یه سری از بچه های کل دوره های که گذروندم موفق شدن یه سری هم الاف و یه سری از الاف هم  بدبخ تر مثل خودم شدن وبلاگ گرد و وبلاگ نویس...

من که مثل  دولتی ها حوصله ندارم هیچی ازشون اعلام نکنم به خاطر همین میخام به بچه های معماری و مخصوصاْ ورودی جدیدها همه چیزو بگم که موفق باشن...

البته منظورم از جدیدها ترمولکایی هست که تازه اومدن دانشگاه نه بچه هایی که جای بی بی و بابابزرگ من سن دارن و نشستن برا کارشناسی پیوسته و اسم خودشونم گذاشتن ترم یکی....

قبل از هر چیز   یه چیز اساسی برا موفقیت بگم  که ما اختصاراً بهش میگیم اصل یک: ناز کردن ...

وقتی اسمتون در اومد که فلان دانشگاه پشت فلان کوه یا تهران (اصلاً نباس براتون فرقی کنه شما قراره موفق باشید)رشته معماری قبول شدین(شرمنده این یکیو باید فرق کنه چون فقط تو معماری موفق میشید)خیلی راحت و با افاده ناز کنید....

اه اینم شد رشته ... دیگه معماری رو بورس نیست... شنیدم  فارق التحصیلاش زیاد شدن... سوپری سر کوچه هم داره معماری میخونه...اه مامان من نمیرم خرپشته جواد آقا رو کردن دانشگاه معماری.... اینم رشته بود انتخاب کردم هر چی زیر پله هس از توش دانشجوی معاری در می آد...و از این جور حرفا....

بعد از چند جلسه که با استادای معماری سر کلاس رفتید 180 درجه تغییر رویه بدید....توضیحات این بند رو خودتون حدس بزنید...

سر تمام کلاسای تخصصی خودتون رو بی حوصله بگیرید جوری که همه فکر کنن این حرفای استاد تو ذاتتونه...

هر چند هفته یک بار سری چند دیقه ای به آرشیو مجلات بزنید مجلاتی که اسماشون خیلی خفنه فقط اسماشون رو یاد بگیرید این فعلن برای کلاس گذاشتن جلو استادا خوبه

جلو استاد استاتیک بگید معماری هم شد رشته!!!

برای مدیر گروه تون پوستر مسابقه سازه های ماکارونی رو ببرید و با هم کلی بهش بخندید احتمالن یکی از درساتون پاسه

دیر نجنبید سعی کنید هر چه زودتر معاون سرپرست کارگاه یک کار اجرایی بشید این جوری چند حسن داره : استادا به غیبتاتون توجه نمیکنن... معمولا بالای 98 درصد شاغلها درسها رو به راحتی پاس میشن...از همه مهمتر پول در می ارید

وسط کرکسیون شاگرد اول طرح آروم بگید استاد ما تو کار اجراییم  احتمالاً این طرح اجرا نشه...

همون مجلات با اسم خفن یادتونه ؟ اسم چند تا نویسندشو حفظ کنید به همه بگید باهاشون همین تابستون کار برداشتم کاراشو من میکردم اون پول اسمشو میخورد!!!

زمین و زمان را به هم ببافید(یکی از مهمترین اصول) برای تمرین این کار همین الان سعی کنید قوس معماری ایرانی رو به سفرهای مارکوپولو ربطش بدید و یا مکان رو به بی زمانی صحن مسجد شاه اصفهان...

اوایل ترم به اساتید رو ندید وسطای ترم ساکت بشید آخرای ترم هرچی گفت تائید کنید این جوری استاد توهم میزنه که شما رو آدم کرده...

از ترم دو معاملات زمين و مسکن را جدي بگيريد، همه که قرار نيست از معماري به جايي برسند.

حتماْ یه نرم افزار بازاری برای ارائه کاراتون رو فول شید این یکی از بهترین راههای معمار و موفق شدنه بعدش آخر ترم کاراتون رو حتماٌ رو بنر پلات بگیرید اینجوری عمه یکی از اساتید هم تو سن بالا معمار شد....البته میگن ها

اون کار اجرائیه بود که معاون سرپرست بودید؟ خوبه  زیر اب سرپرست رو بزنید  وخودتون سرپرست شید این جوری دیگه کمرتون تا دو سه سال بسته شد

طرح نهاییو با جهان زمین برندارید(یعنی استاد گیر)

وقتی درستون تموم شد به همه بگید: درس نخونيد. هيچکس از درس خواندن به جايي نرسيده به جز علي دايي.

ترم های آخر به فکر زن يا شوهر مايه دار باشید. يادتون باشه فيلم هاي هندي و آبگوشتي را براي شما ساختن نه فیلمهای سه گانه جهان زمین .... و هنوز که هنوزه فلاسفه بر سر مفهوم عشق و زيبايي با هم دست به يقه اند اما بر سر مفهوم پول کسي شک نداره.

هیچ وقت سعی نکنید دستتون رو قوی کنید حیف وقت نیست؟ به استادا هم بگید ما بازاری کار میکنیم...

اسمای خفن مجلات خفن یادتونه یه مقاله ازش حفظ کنید و به یکی از استادا بگید ایده خودتونه....چون معمولا استادا وقت مجله خوندن ندارن

بلوف بزنيد. به هرکس مي رسيد بگيد شرکت زديد و فلان پروژه را در دست انجام داريد. يک بلوف زن موثر و بجا از يک رزومه پر و پيمان   (c.v.) مفيدتره .... اصل استاد باهر طالاری....

توی دانشگاه از هرکس به دستتون رسيد پله اي بسازيد و پله پله بالا، بالاتر و به ملاقات خدا بريد .در ضمن یادتون باشه کسي که نخواد بالا بره غيرمستقيم قبول کرده نردبون اين و اون باشه

اگر تو محله سلطان آباد یا تو  جاده سراب اردبیل  حتی ته یک دره يک تکه زمين داريد ديگر لازم نيس کار کنيد ، ثروت و موفقيت در چنگال شماست

 بعد از لیسانس بساز بفروش یا حتی بساز بنداز شید...برای موفقیت یادتون باشه  در زلزله  خشک و تر با هم مي سوزند و هرچه بسازيد« کُن فيَکون » خواهد شد پس خرج بيخود نکنيد

دانلود چند مقاله از دکتر عیسی حجت استاد دانشگاه تهران

سلام بعد از اینکه استاد حاتمی کلی از دکتر حجت و رساله دکترای ایشون سر کلاس طرح تعریف کردن تصمیم گرفتم چند مقاله از ایشون رو بزارم تو وبلاگ.... 
[تصویر: esiiz0keaf5tzptd4mx.jpg] 

در ضمن موضوع رساله دکتری ایشون سنت و بدعت در آموزش معماری هستش

چکیده یک سخنرانی ایشون رو هم میتونید از اینجا ببینید

گفتگو و پرسش و پاسخی هم با دکتر حجت رو از اینجا ببینید

 اسم آخرین کتاب ایشون هم مشق معماریه که خودمم هنوز نخوندم که بهتون بگم چه طوریه اما چون این کتاب رو هم استاد حاتمی زیاد تعریف کردند در اولین فرصت حتماْ میخونم

  • تعداد صفحه: 284 مشق معماری
  • نشر: دانشگاه تهران (1389)
  • شابک: 978-964-03-6095-8
  • قطع کتاب: وزیری
  • وزن: 700 گرم
  • البته گفته باشم قیمتش ۸۰۰۰ تومنه

    ایشون استاد ترکیب دانشگاه تهرانن و فکر میکنم آموزش متفاوت معماری رو خیلی خیلی دوست دارند....... البته فکر میکنم .... چون هم رساله دکترا هم یکی از مقالات و هم کتابشون در این مورده

    خوب اینم از مقالات....

    آموزش خلاق - تجربه 1381

    اين مقاله محصول تجربه اي يک ساله در آموزش دروس پايه معماري است. نظريه پشتيبان اين تجربه، آموزش معماري را در سه عرصه "تزکيه"،" تعليم و "حکمت قابل حصول مي داند.اين نظريه بر آنست که مراتب اوليه آموزش معماري بايد به پالايش و پرورش ذهن و استعداد شاگردان بپردازد تا راه آنان را براي طي مراتب بعدي (کسب دانش ها و درک بينش هاي معماري) هموار سازد. با اين رويکرد، مقاله پس از بيان مباني نظري خود به تشريح روش هاي اتخاذ شده براي تدريس و پرورش استعداد دانشجويان مي پردازد. روش هايي که حکايت از تعامل دايم بين استاد، شاگرد، و برنامه درسي داشته و هر لحظه در حال بازبيني، نقد و تکميل خويش مي باشد.
    نگاهي کوتاه به چند تمرين و آنگاه بازنگري و نقد اين فرآيند يک ساله از ديگاه دانشجويان پايان بخش اين گزارش خواهد بود. اين نگاه نقادانه مي تواند محلي دريافتن ميزان تقرب به اهداف و مفقيت در روش هاي اتخاذ شده.

    دانلود

     آموزش معماري و بي ارزشي ارزش ها

     ورود جهان به روزگار پست مدرن و كم رنگ شدن تمامي اصول و ارزش هاي پيشين، اعم از سنتي و مدرن، و سركشي حقيرترين باورها و پندارها در برابر اصيل ترين آنها، آموزش معماري را در برابرمعظمي فلسفي قرار داده است: “ در روزگار بي‌ارزشي ارزش‌ها، وظيفه مدرسه معماري چيست و آموزش كدام اصول و مباني را بايد در دستور كار خويش قرار دهد؟“ اين مقاله ابتدا به تشريح زمينه‌هاي لازم جهت تحقق “آموزش معماري“و نيز“ پرورش معمار“ پرداخته و در اين رابطه بنيادهاي“معماري پيشين“ و “معماري امروز“ ايران را در چهار راستاي “كارايي“، “پايايي“،“زيبايي“ و “والايي“ مورد تحليل و مقايسه قرار مي‌دهد. آنگاه با تلاشي جهت يافتن پاسخ اين سئوال كه: مدرسه معماري بايد“معماري“ بسازد يا “معمار“؟، ادامه يافته و ضمن تشريح وظيفه مدرسه معماري در اعطاي “توانش“، “دانش“ و “بينش“ به شاگرد، گذر از يه منزل “تزكيه“، “تعليم“ و “حكمت“ را جهت تربيت معمار پيشنهاد مي‌نمايد.

    دانلود

    حرفي از جنس زمان نگاهي نو به شيوه هاي آموزش معماري در ايران

    مقاله ابتدا نقدي کوتاه خواهد داشت بر تقسيم بندي رايج شيوه هاي آموزش معماري به دو اردوگاه "سنتي" و "دانشگاهي (آکادميک)" و آنگاه با نگاهي ديگر گونه به شيوه ها و دوران هاي آموزش معماري، و با قرار دادن "تعين" و "عدم تعين" به عنوان وجه تمايز، به دسته بندي جديدي در اين ميدان دست زده و آموزش معماري را به دو دوران "هم گرا" و "واگرا" تقسيم و تعريف خواهد کرد.
    معرفي گونه هاي متفاوت آموزش در هر يک از دو دستگاه "هم گرا" و "واگرا" و سپس تحليل و نقد و آسيب شناسي اين گونه ها، بدنه و ساختار اصلي مقاله را تشکيل مي دهد.
    پايان بخش مقاله اشاره به ناکار آمدي شيوه هاي کنوني آموزش معماري در ايران و پيشنهاد بازنگري و بازسازي بنيان هاي فکري - فلسفي اين مهم با درک شرايط روز مي باشد.

    دانلود

    تاثير اصلاحات ارضي بر شكل روستاهاي ايران

     در اولين سال هاي دهه 1340 خورشيدي تغييري در ساختار اجتماعي و اقتصادي روستاهاي ايران پديد آمد و نظام ديرپاي زمين داري دگرگون شد. تا پيش از پيدايش شرايط جديد که در نهايت به اصلاحات ارضي انجاميد، دولت ها بر درآمد حاصل از توليد کشاورزي متکي بودند.
    اصلاحات ارضي در ايران از سويي بخش کثيري از دهقانان را از ستم ارباب رهانيد و از سويي ديگر، با حذف مديريت توليد زراعي و کشاندن سرمايه ها از روستا به شهر، افول توليد کشاورزي و مهاجرت به شهرها را باعث گرديد.
    روستاي پس از اصلاحات ارضي تحت تاثير اين پي آمدها، به شهر وابسته گشت، الگوي گسترش و معماري شهري را پذيرفت و خزشي تدريجي از موقعيت پيشين به سمت جاده – به مثابه شريان دسترسي و بهره مندي از خدمات شهر – را آغاز کرد. حصارهاي درهم تنيده پيشين شکسته شد، فضاهاي سکونتي شبه شهري وسعت يافت و ورود و استفاده از مصالح و شيوه هاي غير بومي ساخت و ساز چهره روستا را تغيير داد.

    دانلود

    هويت انسان ساز، انسان هويت پرداز (تاملي در رابطه هويت و معماري)

    انسان همواره در پي گوهري و هويتي بوده تابه كيستي و چيستي خويش راه يابد؛ و هنر و معماري بر آنكه اين هويت را جان مايه خويش قرار دهند.
    دگرگوني نگرش انسان به جهان، دگرگوني هويت ها را در پي داشت. انسان سنتي )مذهبي( جهان را برهه اي مي دانست ميان بودن ازلي و ماندن ابدي: انالله و انا اليه راجعون، و هويت خويش را خارج از جهان مادي جستجو مي كرد. انسان مدرن آمده بود تا خود را و جهان را آنگونه كه مي خواست بسازد.
    اين مقاله به كنكاش در مفهوم هويت در دو نگاه سنتي و مدرن مي پردازد و رمز بي هويتي معماري امروز را در گذر از هويت واحد الهي به هويت هاي كثير انساني مي يابد.
    مقاله در آخرين گام و در تلاش براي بازيابي «هويت گم شده» معماري، به بيان اهميت نقش آموزش در مدرسه هاي معماري پرداخته و جاي گزين كردن «آموزش فطري» به جاي «آموزش اقتباسي» را پيشنهاد مي نمايد.

    دانلود

     

  • چهره های ماندگار 1389 با دو چهره شاخص معماری

    سلام امروز وقتی اسم دکتر منصور فلامکی و دکتر محمود گلابچی رو در لیست چهره های ماندگار شنیدم خیلی خیلی خوشحال شدم

    دکتر منصور فلامکی شخصیت عجیبی داره کسیه که دورو بر ۶۰ ساله داره مینویسه یادمه اولین کتابی که از ایشون گرفتم رو تا نصفه هم نخوندم تند انداختمش کنار خداییش خیلی خیلی سخت بود

     دكتر محمد منصور فلامكي متولد سال 1313 در مشهد است.وي فارغ التحصيل با درجه دكترا در دانشگاه ونيز به سال 1341، متخصص در شهرسازي فني (ميلان 1347) و تخصص در مرمت بناها و شهرهاي تاريخي (رم 1348) مي باشد. نامبرده ازسال 1348 تا 1354 دانشيار دانشگاه تهران و از سال 1354 به عنوان استاد در دانشگاه مذكور بوده است.
    گروه : هنر
    رشته : معماري و شهر سازي
    گرايش : شهرسازي فني
    تحصيلات رسمي و حرفه اي : سوابق تحصيلي محمد منصور فلامكي : اخذ مدرك دكتراي معماري از دانشكده معماري ونيز 1341 اخذ مدرك فني شهرسازي از دانشگاه ميلان 1347 اخذ مدرك مرمت بناها و شهرهاي تاريخي از دانشگاه رم 1348
    مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : عناوين و سِمَت ها دكتر محمد منصور فلامكي به قرار زير است: موسس و مدير موسسه علمي فرهنگي فضا 1362 مديرعامل موسسه علمي و فرهنگي فضا از 1362 عضو اينتا (انجمن بين المللي نوشهرها) از 1363 مدرس دانشكده هاي معماري آزاد اسلامي تهران، كرمان، تبريز و دانشكده هنر دانشگاه كرمان از 1372 عضو هيات امناء‌ انجمن مفاخر معماري ايران آسيستان آموزشي دانشكده معماري ونيز 1348-1341 مدرس انستيتو فني تكنيكوم نفيسي 1359-1345 مدرس با عنوان دانشيار 1348 و استاد 1354، دانشكده هنرهاي زيبا مدير برگزاري اولين سمينار مرمت شهري در ايران، دانشكده هنرهاي زيبا 1350 موسس و مدرس رشته هاي مرمت معماري و مرمت شهري، دانشگاه فارابي اصفهان 1355-1358 مدرس رشته شهرسازي، دانشگاه الزهرا (فرح پهلوي) 1357-1356 مدير گروه آموزشي معماري دانشكده هنرهاي زيبا 1350-1349 عضو هيات مميزه دانشگاه تهران 1358-1355 عضو كميته علمي ايكوموس ايران 1358-1350 عضو شوراي تخصصي شهرداري تهران به مدت 5 سال مشاور عالي معماري بانك مركزي ايران به مدت 7 سال عضو كميسيون طراحي و معماري، شهرسازي و محيط زيست – شهرداري تهران به مدت 5 سال دانشيار دانشگاه تهران از 1348 تا 1354 استاد دانشگاه تهران از سال 1354
    مراکزي که فرد از بانيان آن به شمار مي آيد : تأسيس درس مرمت معماري و مرمت شهري در دانشگاه تهران 1349 موسس و مدرس رشته هاي مرمت معماري و مرمت شهري، دانشگاه فارابي اصفهان 1355-1358 موسس درس مرمت بناها و شهرهاي تاريخي موسس و مدير موسسه علمي فرهنگي فضا 1362
    چگونگي عرضه آثار : *تأليف پنج كتاب در زمينه هاي مرمت ، معماري و شهرسازي *– طرح و نظارت اجراي مرمت قره كليسا (1356 – 1349) – طرح مرمت شهري بافت تاريخي شيراز – طرح مرمتي براي موزه مقدم (تهران) – طرح نوسازي محله جواديه (تهران) طرح باز زنده سازي محوطه بين الحرمين شيراز (1379) و چندين طرح معماري و شهرسازي براي كرمان *مشاركت فعال در كنگره ها و همايش هاي و ملي بين المللي * چاپ و نشر بيش از يك صد مقاله مدير مؤسسه علمي و فرهنگي فضا

     

    بیچاره بچه های مرمت ک باید کتابای ایشون رو بخورن

    آثار مطرح دکتر فلامکی

        1  باز زنده سازي بناها و شهرهاي تاريخي
          ويژگي اثر : پديدآورنده: محمدمنصور فلامكي ناشر: دانشگاه تهران، موسسه انتشارات و چاپ - 18 آبان، 1384 - 1354 (چاپ نخست)
    2  پابلو پيكاسو
          ويژگي اثر : پديدآورنده: محمدمنصور فلامكي ناشر: فضا (وابسته به موسسه علمي و فرهنگي فضا) - 1383
    3  تحرك اجتماعي در شهرهاي اقماري ونيز- پادوا – ترويزو از 1861 تا 1961
          ويژگي اثر : چاپ دانشگاه ونيز
    4  تكنولوژي مرمت معماري
          ويژگي اثر : پديدآورنده: محمدمنصور فلامكي، مينا لطفي (ويراستار) ناشر: فضا (وابسته به موسسه علمي و فرهنگي فضا) - 05 اسفند، 1387
    5  حريم گذاري بر ثروت هاي فرهنگي ايران
          ويژگي اثر : پديدآورنده: محمدمنصور فلامكي ناشر: فضا (وابسته به موسسه علمي و فرهنگي فضا) - 14 آبان، 1384
    6  ريشه ها و گرايش هاي نظري معماري
          ويژگي اثر : پديدآورنده: محمدمنصور فلامكي ناشر: فضا (وابسته به موسسه علمي و فرهنگي فضا) - 07 اسفند، 1387
    7  زيستگاه اشتراكي آرماني در برنامه ريزي شهري
          ويژگي اثر : پديدآورنده: تامس اندرو راينر، محمدمنصور فلامكي (مترجم)، نوين تولايي (مترجم) ناشر: فضا (وابسته به موسسه علمي و فرهنگي فضا) - 1382
    8  سيري در تجارب مرمت شهري "از ونيز تا شيراز"
          ويژگي اثر : پديدآورنده: محمدمنصور فلامكي ناشر: فضا - 28 دي، 1384
    9  شكل گيري معماري در تجارب ايران و غرب
          ويژگي اثر : پديدآورنده: محمدمنصور فلامكي، مينا لطفي (ويراستار) ناشر: فضا (وابسته به موسسه علمي و فرهنگي فضا) - 15 آذر، 1385
    10  فارابي و سير شهروندي در ايران
          ويژگي اثر : پديدآورنده: محمدمنصور فلامكي، مينا لطفي (ويراستار) ناشر: فضا (وابسته به موسسه علمي و فرهنگي فضا) - 01 خرداد، 1385
    11  مجموعه مقالات اولين سمينار مرمت بناها و شهرهاي تاريخي: وجود و آينده مراكز مسكوني تاريخي
          ويژگي اثر : پديدآورنده: محمدمنصور فلامكي (به اهتمام) ناشر: فضا (وابسته به موسسه علمي و فرهنگي فضا) - 06 شهريور، 1386
    12  منشور آتن
          ويژگي اثر : پديدآورنده: محمدمنصور فلامكي ناشر: فضا (وابسته به موسسه علمي و فرهنگي فضا) - 1382
    13  نوسازي و بهسازي شهري
          ويژگي اثر : پديدآورنده: محمدمنصور فلامكي ناشر: سازمان مطالعه و تدوين كتب علوم انساني دانشگاهها (سمت) - 02 خرداد، 1386

    لینک های زیر در مورد دکتر فلامکیه

     http://www.cloob.com/clubname/dr_falamaki

    http://www.memaran.ir/article476.html

     

    دکتر محمود گلابچی هم که محشره هر سال دو سه تا کتاب ترجمه و تالیف میکنهدکتر محمود گلابچی

    مثل

    ۱. درک رفتار سازه                                         دکتر محمود گلابچی

    ۲. سازه در معماری                                        دکتر محمود گلابچی

    ۳. معمار+مهندس ساختار                               دکتر محمود گلابچی

    ۴. سیستم های ساختمانی آینده                     دکتر محمود گلابچی

    ۵. سازه های مشبک فضایی                            دکتر محمود گلابچی

    ۶.استاتیک کاربردی                                            دکتر محمود گلابچی

    ۷.مقاومت مصالح                                               دکتر محمود گلابچی

    ایشون برنده کتاب سال ۱۳۸۶ استاتیک کاربردی هس

    لینک های زیر در مورد دکتر گلابچیه

    http://www.ibna.ir/vdcae0n6.49nmm15kk4.html

     

    بیچاره بچه های رشته های معماری.. انرژی معماری...تکنولوژی معماری و مدیریت که باید این حجم بالای کتاباشو بخونن

    البته شهر ما هم  یه چهره ماندگار داشت که در بستر بیماری بود.....

    زمان

    شايد يكي از چيزايي كه ما امروزه داخل معماريمون ناديده گرفتيم زمان باشه. يعني ناديده گرفتن فضا و زمان در كنار همديگه.كه موجب شده ما زمينه رو ناديده گرفته و به معماري ديد ايستا داشته باشيم.معمارا فضا را به عنوان ماهيتي ثابت و پايدار نگاه ميكنند بدون در نظر گرفتن حالات متعدد و ناپايدار زمينه.

    البته بعضي معمارا هستند كه زمان رو هم در نظر گرفتن مثل آندو و رايت.كه موجب شده كارشون حس وروح داشته باشه.

    بسته به زمان ما احساسات متفاوتي نسبت به مكان داريم. و فرد با حركت در فضا در زمان هاي مختلف تجربه هاي متفاوتي داره كه هر كدوم روي ديگري تاثير گذاره.طراح ميتونه با حس زيباشناسانه به تغييرات توجه كنه و نياز عموم رو به تنوع و ثبات در زمان هاي مختلف رو برآورده كنه.

    يكي از راه كارهايي كه ما ميتونيم مكان رو به نحو درستي در شبكه زماني جاي بديم ،داشتن طرحي نسبتا باز .مكاني كه داراي فضاي تنفس باشه و تغيير حالت بيننده رو هم فراهم كنه.فضا بايد طوري طراحي بشه كه گروه هاي مختلف بتونند به طور همزمان از بخش هاي خاصي از مكان استفاده كنند ،بدون بوجود آمدن كنش اخلاقي.

    تا حالا به اين فكر كرديم كه چرا بعضي از فضاهاي عمومي كه در خدمت شهر چرا بايد حصاركشي بشه.در صورتي كه لنداسكيپ همين فضا ميتونه جزو شهر باشه و عابرين از اون استفاده كنند.و در عين اينكه ميتونه به عنوان تنفس شهري باشه امنيتش هم با يه راهكاردرست تامين بشه و بتونه در دوره هاي زماني استفاده كننده از فضا به حداكثر رضايت برسه.

    یک نکته از معماری سنتی

    چند روز پیش یه کتاب شهرسازی از مهندس سلطان زاده میخونم از این قسمتش خیلی خوشم اومد

    باید توجه داشت که اشاره به الگوهای طراحی مناسب در گذشته و بررسی و معرفی آنها به این معنی نیست که انتظار داشته باشیم که طراحی و احداث فضاهای شهری برای شهرهای امروز کاملا مطابق با الگوهای سنتی باشد،زیرا آن الگوها برای شهرهای آن روزگار و مطابق با الگوهای رفتاری ،معیارهای ارزشی، نظام اجتماعی و در مجموع بر اساس فرهنگ،امکانات،نیازها و خواسته های آن روزگار شکل گرفته و ساخته شده بودند و مطمئنا" فضاهای شهری امروز باید با توجه به شرایط و مقتضیات امروز طراحی و ساخته شوند.شناخت فضاهای معماری و شهری تاریخی می تواند زمینه ی مناسبی برای درک الگوهای سنتی پدید آورد تا با توجه به آن بتوان آثاری خلق کرد که ضمن دارا بودن خصوصیات کالبدی و کارکردی مناسب،از هویت فرهنگی شایسته ای نیز برخوردار باشد.

    دؤر گفتن ایشون.....

    حیاط خانه ما کو؟

    تقدیم به تمام معمارهای متعهد

    حیاط خانه ما کو؟

    کجا شد باغی از جادو...........چه شد هشتی تو در تو

    کجا رفته است آن کوچه.........که ما را گرد می آورد

    چه شد آن چند ضلعیها،مربعها،مثلثها

    چه شد از بین رفت آن باغ

    جه شد آن شیشه های زاغ،که از آن نور می آویخت

    کلاغ امروز باید خانه اش را در کدامین باغ برپاید ؟ چه میشاید ؟ چه میباید؟

    چه شد آن ماهی قرمز که بر کاشی ، که در آبی،کنار مرغ و مرغابی شناور بود؟

    حیاط خانه محشر بود و حال کوچه دیگر بود

    چه شد آن کوچه کوچک؟ چرا شد خانه آلونک؟

     

     

    حیاط خانه ما کو؟

    به دنبال چه در این شهر میگردم

    کجا دیگر بیابم رنگ گل را ،بوی گل را، حال دل را

    کجا شد باغی از جادو؟!

    نگویا... این قفسهای  بدون میله ی از جنس شیشه ،تا همیشه،

    جای آن سرخ است و آن آبی ،همان حوض و همان ماهی سرخابی

    نگویا ...کمکمک گنجشها در خاطرات شهر میمیرند

    نگویا... که کبوترها سراغ آسمان دیگر نمیگیرند

    نگویا... قاب عکس از انار امروز جای انعکاس آن درخت سبز و قرمز را

    درون حوض آب بگرفته است

    نگویا رنگ وبوی زندگی رفته است

     

     

    چه شد هشتی تو در تو؟!

    اگر سخت است درس هندسه امروز ....

    که دیگر نیست زردی مثلث ها و سرخی مربع ها و آبی دوایر هم،نه در باطن نه در ظاهر

    چرا که خانه و کوچه..... چرا که کوچه و شهرم......معلم نیست

    بگو از شهر و از کوچه....بگو از کوچه و خانه..... از این بهتر معلم کیست!!!!

    حیاط خانه ما کو؟

    حیاط خانمان شهر است ........ حوض شهرمان رود است

    برای دست شستن از قشنگیهایمان زود است

     

     

    اگر امروز فهمیدم

    چه میشاید ،چه میباید؟

    برای کودک فردا که می آید

    که میباید بیابد خاطرات کودکی را..........در کجا؟   در شهر، که امروزی که دیگر نیست

    نه بوی گل ،نه رنگ گل، نه آن خانه، نه پروانه ،نه باغی که کلاغ پیر را لانه

    حیاط خانمان شهر است         حوض شهرمان رود است

    برای زندگی بی هیچ زیبایی زود است

    حیاط خانمان را دوست میدارم

    حیاط شهرمان را دوست میدارم

    اگر کودک اگر پیرم ،اگر از خانه یا شهر دلگیرم

    برای نسل بعد از ما که می آید چه میشاید ،چه میباید؟

     

     

     

     

    فرم یا عملکرد

    هممون میدونیم که دغدغه همه دانشجوها واسه طراحی درگیری  فرم و عملکرده.وهمینطور میدونیم که اساتید هم اختلاف زیادی سر این موضوع دارن که بعضی مواقع هم پیش اومده که سر این موضوع به هم توهین هم میکنن! 

    ولی آیا این تفکر درسته که ما بخوایم بین فرم و عملکرد تمایز قائل بشیم.یکی از بهترین اساتیدم همیشه میگفتن:این درسته که عملکرد بسیار بسیار بر فرم مقدمه ولی فراموش نکن که علاوه بر اشخاصی که داخل ساختمونند وشاید شمارشون به چند نفر هم نرسه ،روزانه هزاران هزار نفر از کنار اون ساختمون میگذرن .و ممکنه یه فرمه خوب به اونا آرامش بده وبرعکس یه فرم بدم تاثیر روانی منفی واسشون داشته باشه.

    مهم فرم و عملکرد نیست این مهمه که من روحیات رو بشناسم، بفهمم چی کجا درسته، روابط ها رو درک کنم و به کوچکترین چیزها اهمیت بدم حتی نوع سنگ قزنیز توی یه ساختمون بزرگ

     

    *بفهمیم بی هدف نکشیم وباور کنیم که آنهایی که فرم را کشیدند، با درک تمام معانی این کار را کرده اند،البته ممکن است این درک از راه شناخت نباشد و شهود باشد،اشراق باشد،دریافت حسی معانی باشد که قطعا هم بوده

    ولی آیا ما بدون شناخت آنرا نگاه کنیم و بگوییم قشنگ است؟

    نه این معنا پشتش سر هست واین بدان جهت زیباست*

    اعتماد به نفس

    از خود دور شویم

    کمی دورتر......

    در چند قدمی خود باستیم .                        

     و بپرسیم

    این کیست............................؟

    گاهی اوقات فقط اعتماد به نفس که موجب میشه ما طرح بهتری داشته باشیم. البته نه از نوع فانتزی و کاذب.

     بعضی مواقع اساتید هم به عدم اعتماد به نفس دامن میزنند و با تعریف از دانشگاه های دیگه میخوان ایجاد رقابت کنند. غافل از اینکه دارند برعکس عمل میکنند

    در این راستا هرزگاهی به اینترنت سری بزنید و کارای دانشگاه های بزرگ رو ببینید.اونوقت که  میبینین هیچ فرقی با هم ندارین.

    ممکنه درست باشه که بعضی از این دانشجوها مطالعه بالایی دارند. ولی یادمون نره حفظ کردنه چندتا اسم کارایی نداره. البته خوبه که ما این آثار رو به خاطر بسپاریم و دلیل برتری و اسم درکردنش رو بدونیم. ولی اسم حفظ کردن فقط به درد دوران دانشجویی میخوره و بس. مگر اینکه بخواین داخل دانشگاه  تدریس کنین.البته این نظر منه.

    همیشه قبل از طراحی با خودتون تکرار کنین که طرح من بهترینه. در این صورت تلاشتون هم بیشتر میشه و در نهایت طرح بهتری هم خواهین داشت.یه بار امتحان کنین!!!

    چند خبر از گوشه هاي معماري ايران

    اين خبر رو ميزارم و فقط ازش يه هدف دارم :داغ دل بچه هاي معماري محقق رو تازه كنم...

    چرا؟؟؟؟..... چونكه ما به خاطر چسبوندن اعلاميه روز معمار بايد سه روز قبل هماهنگ كنيم يك استاد لطف كنه و عمليات!!! رو به عهده بگيره .... هزار جور تعهد و امضا و .... تا دو پوستر بتونيم رو در و ديوار دانشكده فني بزنيم

    چرا بدون اعتراض؟؟؟... بخدا به ما گفتن ما يه آيين نامه داريم كه ازش نميشه تخلف كرد .. بودجه نداريم ... جا نداريم ...همايش؟؟؟ كي؟ كجا؟ اينجا؟ نه بايد شش ماه قبل هماهنگ ميكردين ... همه جا همين قانونه هيچ جا اينطور كه شما ميگين نيست

    چرا اين قدر دير؟؟؟؟.... تقصير من نيست ... يادم ميره آروناي عزيز رو هميشه چك كنم و بدونم بچه هاي معماري بقيه دانشگاهها چكارا كردند

    چشمتون روز بد نبينه امروز كه داشتم آرونا رو چك ميكردم اين خبرو ديدم

    مهندسین مشاور ره شهر در دانشگاه زابل

    گروه معماری دانشگاه زابل با همکاری انچمن علمی دانشجویان معماری به مناسبت روز معمار اقدام به برگزاری مراسم گرامیداشتی با حضور نمایندگانی از گروه بین المللی ره شهر در این دانشگاه می نماید.

    محورهای عمده سخنرانی مهمانان پیرامون معماری پایدار و طراحی شهر فرودگاهی است.

    زمان: سه شنبه 7/2/89 ساعت 9 صبح

    مکان: آمفی تئاتر مرکزی دانشگاه

    رویدادهای جنبی:

    برگزاری نمایشگاه آثار دانشجویان

    برگزاری مسابقات طراحی معماری

    برگزاری کارگاه تعامل اندیشه های دانشجویی

    بازدید از اماکن تاریخی و میراثی سیستان برای دانشجویان و مهمانان...

    براي ديدن لينك مستقيم اينجا رو كليك كنيد...

    خوب ...حالا ما مونديمو يه روز معمار رد شده

    همون قول هميشگيو بايد به خودمون بديم انشالا خوب ميشه...

    يادمه پيشنهاد يه كارگاه آموزشي اسكيس با حضور استاد تقي نژاد از اساتيد خودمون با تعجب همه مواجه شد.....

     

    تاثير آيه كل من عليها فان و يبقي وجه ربك ذوالجلال والاكرام بر معماري ادوار مختلف

    يادمه كه تفسير يه آيه رو تو معماري دو جور كار ديدم البته نه عيني توي كتاب خوندم

    كتاب اول  مربوط بود به معماري معاصر تهران كه معماري سالهاي ۱۳۰۰ تا ۱۳۳۰ رو توضيح ميداد معماري رضا خاني...

    اسم كتاب معماري دوره پهلوي جلد يك بود كه نويسنده اش آقاي محمد يوسف كياني بود....به بحثهاي داغ داخل كتاب كاري ندارم بحث مود نظر من مربوطه به معماري هست كه از قول هيلن براند خوب و استوار طراحي نميكرد و استدلال جالبي داشت

    استدلالي كه هنوز هم ممكنه طيفي از مردم ما اونو قبول داشته باشند:اين دنيا محل گذره ...دنيا باقي نيست... تا كي ميخايم زنده بمونيم مگه...آقا دنيا كه پله روي پل كه خونه نميسازن بايد ازش بگذري ... آقا اصلاً الدنيا مزرعه الاخره برو پي اون دنيا اينجا رو بي خيال

    ميدونيد اونجا وقتي كه اين صحبتهاي هيلن براند رو ميخوندم كه معمار اون زمان اين افكار رو داشت يكم تاسف  خوردم ولي از اون بيشتر از اين متاسفم كه هنوز اين افكار تو جامعه هست

     وقتي اين كتاب رو ميخوندم به نظرم ميرسيد كه معمار اون زمان با خودش اين آيه رو زمزمه ميكرده:

     كل من عليها فان ويبقي وجه ربك ذوالجلال والاكرام

    اين تاثير از اين آيه تا يه مدت تو ذهنم بود تا كتاب هنر و معنويت اسلامي دكتر سيد حسين نصر به دستم رسيد دكتر نصر فوق العاده ماورايي و متافيزيك با جهان برخورد ميكنه و پتانسيل بسيار بالاي براي ساپورت يك استايل استخون دار براي معماري داره (البته اين نظر منه) دكتر نصر كاملاً مخالف اون معمار دوره قاجار و پهلوي فكر ميكنه و اين آيه رو پشتوانه فكري براي هنرمند اسلامي ميدونه كه آثار بسيار باعظمت دوران صفوي رو خلق كرده به نظر اون اين آيه است كه هنرمند همه چي حتي بالاترين بناها رو هم در برابر خدا و عظمتش هيچ ميبينه

    از نظر من هم فكر دكترسيد حسين نصر كاملاً به حقيقت اين آيه نزديكتره

    شايد كسي فكر كنه كه الدنيا مزرعه الاخره پس چي شد ؟؟؟   به نظر من دنيا يك راهه كه بايد ازش گذر كرد و تا اونجا كه ميتونيم بايد نمودي از عظمت خدا در معماريمون بياريم نمودي كه در كارهاي دوره صفو يه(از نظر دكتر نصر) به سرانجام رسيد

    به نظر من الان ديگه اون نمود قدرت خدا نيست و بايد به دنبال روش ديگه اي باشيم حالا چه روشي خودمم نميدونم........

    پيدا كرديد به من هم بگيد

    سخنرانی بهشتی، فلامكی و منصوری در هفته معمار

    از 4 تا 8 ارديبهشت ماه بهشتي، فلامكي و منصوري در هفته معمار سخنراني مي‌كنند.

    همزمان با هفته معمار، سيد محمد بهشتي، محمدمنصور فلامكي و انوشه منصوري با موضوعاتي متفاوت ازمعماري سخن مي‌گويند.
    به گزارش ايسنا، مركز هنرپژوهشي نقش جهان در فرهنگستان هنر با همكاري انجمن مفاخر معماري ايران طي سه روز به موضوعاتي پيرامون «معمار و معماري» مي‌پردازد.
    طي اين برنامه، روز شنبه - چهارم ارديبهشت - سيدمحمد بهشتي با موضوع «شيخ‌ بهايي فرهنگي و شيخ بهايي تاريخي» سخنراني خواهد كرد.
    روز دوشنبه - ششم ارديبهشت - نيز دكتر محمدمنصور فلامكي به موضوع «معماري امروز ايران از صورت تا معني» مي‌پردازد.
    هم‌چنين در روز چهارشنبه - هشتم ارديبهشت - انوشه منصوري با موضوع «گنجينه‌ها و اسناد معماري شهرسازي ايراني» سخنراني خواهد كرد.
    انوشه منصوري، عضو انجمن مفاخر معماري
    اين سلسله جلسات به‌صورت نشست پرسش‌وپاسخ در تاريخ‌هاي ذكر شده از ساعت 16 تا 18 در مركز هنرپژوهي نقش جهان، جنب پارك ساعي برگزار مي‌شود.
    گفتني است؛ امسال نيز همزمان با سالروز تولد شيخ بهايي كه به روز معمار نامگذاري شده است،برنامه‌هايي با موضوع «معماري امروز ايران از صورت تا معني» در تهران و ساير شهرها برگزار خواهد شد. 
    م.ح.ط:تا باشه از اين اخبار  براي روز معمار و غير معمار اميدوارم اين اخبار رو هر روز بيشتر از ديروز بشنويم

    جادوی نقاشی

    امروز توی سایت پارسینه که یه سایت خبریه داشتم خبر میخوندم که این عکسها رو دیدم
    این عکسها کاملاْ گویا هستند که چی میخان بگن
    نقاشیهایی که روی دیوار خیلی خیلی بهتر دیده میشن
    از این جور نقاشیها روی دیوارهای یکی از شهر های آمریکا یه سرمایه گردشگری بزرگ رو به سمت شهر رونه کرد خداییش خوب مخشون کار میکنه راحت میتونن از کاه کوه بسازن و به قیمت طلا بار مردم کنن
    بازم یاد حرف استادمون میافتم : چهار عامل جذب سرمایه این روزهای دنیا: ورزش.موسیقی.مواد مخدر.میل جنسی.... این یکی(گردشگری) جزو کدوم یکی بود؟؟؟؟
    به نظرم بهترین اسم برای این سبک نقاشی جادوی نقاشیه
    امیدوارم لذت ببرین
     
     
     
     
     
     
     
     
     
     
     
     

    باج گیری از نوع 2009

    اـه حالم داره به هم ميخوره اينم شد رشته.....دو سه روزه نخوابيدم.... اعصابم خورده

    _باز چي شده؟

    _ميخاستي چي بشه اومديم مهندس بشيم به غلت كردن افتاديم

    _چرا

    _بابا بچه هاي رشته هاي ديگه رو نگاه كن صب تا شب حال ميكنن اخرم كه مدركشونو گرفتن زرتي ميرن سر كار .... ولي ما بدبختا چي با هزار جور دانشگاه  و غير انتفاعي و دانشگاه آزادو دولتي سالي  هفت هشت هزار ليسانس ميريزن تو مملكت حالا معمار بيار نقشه بار كن

    _برو بابا كار بلد باشي بالاخره ميري سر كار فوقش ميري كد كار ميشي

    _اره با كد كه نميشه خرج زنو بچه رو داد

    _كم كم راه مي افتي تو يه شركت جا مي افتي ديگه

    _نه آقا من حاليم نمي شه اگه تو ... به من نميگفتي برو معماري هم الان راحت تر بودم همفردا شغلم تامين بود

    _اصلا من غلت كردم خوب شد؟

    _چي چي رو غلت كردم ؟۲ سال منو الاف كردي الان ميگي غلت كردم؟

    _خوب چي ميخاي؟پول دو سالتو بدم؟

    _نه يه پروژه معماري معاصر واسم ميل كن

    _عمرا" باس خودت بري دنبالش برو بچه يه چي ياد بگير

    _2 سال منو الاف....

    _خوب بابا ولي اين آخريشه ها ترم بعد از محسن خبري نيس

    _دمت گرم محسن جان من نوكرتم.. تند ميل كني كه گيرم

    _عجب آدمي هستي تا دو ديقه پيش....

    _حالا ميل كن بعدا" صحبت ميكنيم كاري نداري خدافظ

    _الو ... الو...اي لعنتي

     

    اينم يه جور باج گيري ديگه

     

    پيام اخلاقي: تا عمر داريد به كسي نگيد بياد رشتتون حتي اگه بچه محلتون باشه...

     

    کپی رایت تو ایران ؟؟؟؟

    آخره ترمه و باز هم مثل همیشه پروژه ها مونده.... بازم توی سایت دانشگاه دارم از این سایت به اون سایت میرم تا بلکه یه حرف تازه در مورد تحقیقم بخونم....ولی امان از این Ctrl + C و این Ctrl + V... به جرات میتونم بگم که ۸۰٪ مطالبی که در مورد معمارا و سبکهای معماریه ، تکراریه...

    آخه ملت وبلاگ نویس ما فکر میکنن با پر کردن وبلاگ از اراجیف در مورد سبک و معمار می تونن به داد معماری مملکت برسن

    من که اعصابم خورده دارم میرم

    البته یه چند تا وب و وبلاگ خوب هستن که واقعا" اگه مطلبی هم در مورد معمار و سبک دارن یا خودشون نوشتن یا توی اینترنت به ندرت پیدا میشه ....از وبلاگای خوب میتونم نشانه و معماری نور(مسعود حبيبي) و وبلاگ دکتر ستاری و ۳ خط(محسن پور اكبري) و معماری و شهرسازی ولا‍‍ژورد رو بگم که خدایش محشرن حتما" بهشون سر بزنید...

    حوصله ندارم لینکشون کنم همشون تو پیوندهای وبلاگم هستن یه نگاه بندازین میبینیدشون

    ممنون از نظر نذاشته تون

    بیایید جعبه هایمان را قسمت کنیم!

    اینجا...دانشگاه...
    هر کدام!
    ذهنمان را کرده ایم درون یک جعبه ی مجزا
    درش را چفت کردیم
    و هرروز حملش می کنیم...
    به هیچ قیمتی داخلش را نشان کسی نمی دهیم
    آبشارهای راکدیم!
    کپی کاری به سرعت نور استو...
    ایجاد حلقه ای به جثه ی یک مور...در این آب خزه بسته...
    به کندی بازدم یک پیر مرد...!

    پیشانی این پلکان بیچاره...
    با جابه جایی هرروز یک مشت جعبه...
    چقدر آرامش حاصل از کندی را در پاچه ی ما فرو کند؟
    با آرامش خلسه ی این دیوار های همیشه استخوانی !
    انگار همیشه اینجا برایمان مه است

    در راه پله ها...
    موهای صد بار رنگ شده ی وز زیر مقنعه...
    بوی کراهت مرد می دهد!
    پس کو طراوت؟
    کو شادی؟

    ذهن از هیچ کجا جهت نمی گیرد...
    به ناکجا ها خطور می کند...
    خدا عالم است که کجا ذهن ما با یک جعبه ی درباز مصادف شود!


    تا فرکانسی کوچک از فکرهای اطرافت بگیری ...با "پیشانی" محکم می خوری به یک جعبه ی گویای صلب..که جیغ می زند :
    تعطیل است!
    به راستی...
    سهم ما از یک فضای پویا؟




    پ.ن: داشتم کارگاههای پویای دانشگاه ای ای لندن را با حسرت نگاه می کردم ...چشمم را از مانیتور برداشتم که یکمرتبه در" راهروی دانشگاه خودمان به طور ناخود آگاه ...چیزی به جز یک مشت جعبه ی بسته ندیدم.این بود که جعبه ی خودم را در آن لحظه با این پست برایتان فرستادم.
    امیدوارم شما بازش کنید!

     

    این مطلب رو از وبلاگ شخصی دکتر ایمان رییسی برداشتم به نظرم در مورد تمام دانشگاههای ایران صدق میکنه الا چند تاشون

    www.htcarc.blogspot.com

    انتقاد معماری

    مقدمه

    پيدايش معماري معاصر ايران اگر چه به گونه اي كاملا" مشخص نخست به تحولات معماري در كشورهاي اروپاي غربي و سپس به تحولات معماري در آمريكا و حتي در اواخر به تجربيات كشورهاي جهان سوم و آسيايي در اين زمينه مربوط است ولي در جوهر خود پديده اي است كاملا" مستقل كه نه تنها به جهت گاهشماري و فاكت هاي تاريخي بلكه حتي از نظر ماهيت كلي و روش برخورد نيز متفاوت و منحصر به فرد است. تصور هم ارزش بودن پديده هاي ساختماني و وقايع فرهنگي مربوط به حوزه معماري معاصر ايران با ديگر معماري هاي جهان احتمالا" منتج با معماري دوران بيش از معاصر، تداعي كننده خود آگاهي تاريخي و فرهنگي از ديسيپلين معماري است، در ايران به صورتي تقريبا" ناآگاهانه و شايد تا حد زيادي حسي و سليقه اي شيوع يافت. عدم خودآگاهي فرهنگي و تاريخي ديسيپلين معماري در ايران به علاوه ماهيت اصولا" ضدتاريخي معماري مدرن كه مرجع الهام مستقيم طراحان ايراني در بخش عمده اي از تاريخ معماري معاصر بوده است، با توجه به ضعف هاي دروني نهادهاي دولتي مسيول كنترل و هدايت فعاليت ساختمان سازي و تأثير مهم ولي غارتگرانه اهرمهاي اقتصادي خرد و كلان بر اين فعاليت موجب شدند كه معماري معاصر ايران در مفهوم عام و دستچين نشده خود تبديل به مجموعه اي پيچيده از پديده هايي گردد كه يافتن هر گونه تداوم منطقي، زماني، مكاني، سبك شناسي يا نظري در آن بسيار دشوار است. شاخص هاي متداول در دسته بندي و سنجش آثار معماري، حتي روشهاي فني انجام اين گونه مطالعات در ايران به هيچ وجه جوابگو اين پيچيدگي نيستند. بيش از پرداختن به پاسخگويي هر گونه سيوال در اين مورد نخست ضروري است صورت مسيله مورد تعمق و تجزيه و تحليل قرار گيرد. در اين مقاله سعي شده است ويژگيهاي تحقيق در زمينه تاريخ معماري معاصر ايران، مشكلات عمده آن و همچنين مسايل كلي مربوط به تاريخنگاري معماري به طور كلي و معماري معاصر تا آنجا كه به بحث اصلي مي توانند مربوط شوند مطرح شوند. طبيعي است كه چنين بحثي به دليل تازگي و فقدان منابع و مراجع مطالعاتي كافي نمي تواند بدون نقص باشد تاكنون هيچ تحقيق سيستماتيك و دقيقي در اين مورد انتشار نيافته و بنابراين انتظار مي رود گره هاي نظري و فني متعددي در مسير مطالعات تاريخي معماري معاصر ايران به وجود آيند. هدف اين تحقيق در حقيقت زمينه سازي براي انجام مطالعاتي مفصل تر و عميق تر در مورد معماري معاصر ايران است.

    1 - مشكلات تاريخ نگاري معماري معاصر ايران

    1 - 1 - محدوديت هاي موضوعي

    براي سنجش و قضاوت آثار معمار در ديسيپلين هاي تاريخ نگاري و نقد، كه در مورد معماري معاصر خصوصا" از يكديگر غيرقابل تفكيك هستند، عوامل و ابزاري كم و بيش مشخص وجود دارند. يكي از مشكلات عمده در ايران فقدان يا نقصان عوامل و ابزار فوق است. در كليه روشهاي تاريخ نگاري معماري دانسته هاي اجتماعي فرهنگي نقش كم و بيش مهمي را ايفا مي كنند. اين دانسته ها نه تنها ضرورت پيدايش پديده هاي معماري بلكه شكل فيزيكي آنها را نيز در ديدگاهي كلي مي توانند توضيح دهند. توسعه معماري معاصر در ايران، به صورت بازتاب تحولات معمارانه اي كه خود منبعث از واقعيت هاي اجتماعي و فرهنگي متفاوتي بودند، باعث گرديد پيوستگي محكم و منطقي بين معماري و وقايع اجتماعي و فرهنگي به وجود نيايد. ضعف سيستم ارتباطي پديده هاي فوق از طرف ديگر متأثر از فقر اتفاقات معماري و فرهنگي و دامنه محدود تأثيرگذاري آنها بر يكديگر و بر زندگي اجتماعي است. به طور خلاصه معيار بسيار مهم تحولات فرهنگي و اجتماعي نمي تواند نقش مهم و مستقيمي در تاريخ نگاري معماري معاصر ايران داشته باشد.
    مسيله مهم ديگر كه از فقدان مشخص و عنوان شدث كمبود منابع مطالعاتي و مراجع كتاب شناسي معتبر و دقيق در اين زمينه مسيله سازتر است، كمبود هر نوع تيوري معماري يا متدولوژي تدوين شده اصيل طراحي است. گذشته از دشوار بودن شناسايي آثار اصيل و بديع و متمايز ساختن آنها از ابداعات شگردگرايانه، وجود اين مسيله خود موجب مي گردد كه امكان سنجش آثار، در مقايسه بين اهداف اوليه طراح و نتايج حاصله، از مورخ سلب گردد. در چنين شرايطي بحث معماري به ناچار خلاصه مي شود به دسته بنديهاي سبك شناسانه در بينشي زيبايي شناختن، طبيعتا" در چنين روشي نيز ضعف ارزشهاي سبك شناسانه موجود در معماري مدرن، كه طبيعتا" به گونه اي محسوس تر بر معماري ايران سايه مي اندازد و عدم وجود سير منسجم تحول تيپولوژيك در آثار برجسته ايراني كه مي توانست مكمل هر گونه مطالعه سبك شناسي باشد، خود يكي از موانع و مشكلات كار است.
    يكي از ويژگيهاي معماري معاصر ايران رخنه تدريجي معماري مدرن عموما" به تغييرات تدريجي توجه نمي كند. هدف تاريخ معماري شناسايي مسير تحولي يك معماري از طريق شناسايي نقاط عطف و آثار برجسته و منحصر به فرد است. نقاط عطف خود مراجعي هستند كه معماري را در سطح كلي و وسيع متحول مي سازند. مشخصه هاي هر مقطع از تحول در تعدادي اثر شاخص و اصيل قابل مطالعه است. در مورد معماري معاصر ايران، به دليل تأثيرپذيري مستقيم از معماري غربي، اين آثار شاخص و مرجع خارج از مرزها قرار دارند و آنچه در اين جا باقي مانده است لاجرم نوعي معماري صغير است كه دريافت سير تحولي آن تنها از طريق مطالعه نمونه هاي متعدد و غيربرجسته امكان پذير است.
    چنان كه گفتيم تاريخ نگاري معماري به آثار برجسته، نقاط عطف و اصولا" آثاري كه نقطه آغاز تحولي در معماري باشند توجه مي كند براي مثال خانه سازي مسكوني عادي كه به صورتي بسيار تدريجي و بدون مفصل بنديهاي تاريخي مشخص متحول ميشود موضوع مطالعات گونه شناسي است. در شناسايي اين آثار نكته مهم تفكيك حركت هاي اصيل از ابداعات سليقه اي و فرماليسم هاي نوگرايانه است. از طرف ديگر محيط زندگي انسان مملو از پديده هاي ساختماني است كه حتي معماري محسوب نميشوند بنابراين لازم است كه در مرحله اول آنچه كه معماري نيست از آثار معماري متمايز گردد و در مرحله بعد آثار متمايز برجسته شناسايي شوند. البته بايد اذعان داشت كه شناسايي آثار معمارانه به اندازه تعريف ديسيپلين معماري موضوعي مبهم و غيرمشخص است. بنابراين پيش از آغاز هر گونه مطالعه تاريخي، ضروري است تعاريف پايه اي و ديدگاه مورخ مورد تحقيق قرار گيرند.
    در هر حال اگر معماري معاصر به مفهوم جهاني آن مورد نظر باشد تاريخ نگاري معماري معاصر ايراني به دليل انگشت شمار بودن آثار برجسته و قابل مقايسه با آثار شناخته شده جهان امري غيرممكن به نظر مي رسد. ليكن اگر معماري معاصر ايراني در سطحي واقع گرايانه تر بررسي شود مي توان با ابزار مطالعات صرفا" كالبدي به مطالعه و بررسي آن پرداخت. آثار نه به دليل ارزشهاي بديع آنها بلكه به خاطر نقش آنها در سير تحولي اين معماري صغير و منعكس نمودن مشخصه هاي سبك شناسي و زيبايي شناختي در هر مقطع تاريخي مورد توجه هستند. بنابراين طبيعي است كه بيشتر آثار به دليل وجود ارزشهاي منحصر به فرد و خلاقيت متعالي هنري مورد بررسي قرار نخواهد گرفت. تنها مطالعه اي تاريخي مي تواند ارزش و اهميت هر اثر را در رابطه با متن تاريخي آن ارزيابي كند.

    1 - 2 - محدوديت هاي زبان شناختي

    مشكلات زبان شناسي بخش ديگري از معضلات را تشكيل مي دهند اصولا" بين زبان محاوره اي و زبان تخصصي تفاوتهاي مشخصي وجود دارند. تا آنجا كه اين تفاوت به وجود واژگان فني در زبان تخصصي مربوط مي شود مشكل فوق محسوس نيست. زبان تخصصي اغلب از واژه هاي مربوط به زبان متداول محاوره اي و نوشتاري استفاده هاي متفاوت مي كند. براي مثال در ادبيات معماري بارها به فرم پويا (ديناميك) در مقابل فرم ايستا اشاره مي شود. از نظر زبان محاوره اي كليه فرم هاي معماري بدون حركت هستند و مفهوم پويا در فرم معمارانه لاجرم تجريدي است از معني متداول كلمه به دليل فرهنگي نشدن معماري و ايده معمارانه در واقعيت امروزي ايران و سنجش معماري و ارزش گذاري بر آثار تنها از طريق جنبه ساختماني و چه بسا اقتصادي آن هيچ گونه ارتباط منسجم بين اين دو زبان به وجود نيامده است. در هر حال معماري اگر چه داراي جنبه هاي علمي نيز هست ليكن زبان آن ماهيتا" عيني و مربوط به زندگي روزمره است. براي مثال بارها از فرم هندسي و غيرهندسي در تقابل با يكديگر صحبت شده است. در حالي كه هر دو اين مفاهيم از نظر علمي نادرست هستند. هر فرم ترسيم شده در هر صورت هندسي است و هر شييي ساخته شده اگر چه بر اساس طرحي مشخص و منظم از نظر هندسي ساخته شود در واقعيت بسيار پيچيده و نامنظم است امروزه به نظر مي آيد كه زبان تخصصي معماري در فاصله اي بين زبان محاوره اي و علمي سرگردان است و اگر چه از هر دو اينها تغذيه مي كند هنوز هويت مستقل خود را نيافته است.
    مسيله ديگر فقدان واژگان و خصوصا" كمبود بسيار محسوس صفتها در زبان تخصصي معماري است. در زبان فارسي بسياري از حالتها و خصيصه هاي معماري را نمي توان توصيف نمود. به دليل فقدان كار فرهنگستاني در اين زمينه فقدان زيادي وجود دارد. نگران كننده تر از مسيله توصيف معماري مسيله تفكر معماري است. تفكر در مراحل عالي و تجريدي خود از زبان شناسي قابل تفكيك نيست. ضعف زبان نه تنها به ساده شدن گفتار و نوشتار بلكه به ساده شدن انديشه و بنابراين ناتواني انسان در درك ظرافتها و پيچيدگي هاي مفاهيم مي انجامد. در هر حال حتي از نظر نگارش متن ضعف فوق مولد مسيله اي درخور توجه است. ضرورت توصيف موضوعات به صورت گسترده به دليل فقدان واژگان يا صفت هاي مناسب تا حد آزاردهنده اي از اهميت و فشردگي مطلب مي كاهد. در چنين شرايطي ديالكتيك «منظور» و «معني» در متن نوشتاري نمي تواند از وجود تأكيدها و چفت و بست هاي مناسبي در جهت انتقال مفاهيم بهره مند شود.

    1 - 3 - محدوديت هاي زماني

    يكي از مسايل مهم در پرداختن به معماري معاصر مسيله محدوديت هاي زماني موضوع مورد نظر است آنچه مسلم است «معاصر» در معماري مي تواند با «معاصر» در ديگر مقولات تاريخي همزمان نباشد. مسيله تعيين مبداء بيش از اين كه به مسيله انتخاب سليقه اي يا قراردادي مربوط باشد مسيله اي است روش شناختي. تاريخ نگاري و نقد معماري مي تواند داراي گرايشهاي متفاوتي باشد. در هر گرايش پاره اي از پديده هاي تاريخي به صورت محوري مورد مطالعه قرار مي گيرند. براي مثال تاريخ نگاري كلاسيك معماري ايراني كه بر اساس سلسله هاي حكومتي صورت مي گيرد طبيعي است كه مي تواند براي مثال آغاز سلطنت ناصرالدين شاه قاجار مثال آغاز براي سلطنت ناصرالدين شاه قاجار را آغازي براي معماري معاصر در نظربگيرد. گرايشهاي اجتماعي و سياسي مانند تاريخ نگاري ليوناردو بنه ولو(Leonardo Benevolo) ممكن است آغاز مشروطيت و تحولات اجتماعي سياسي آن دوره را مبداء مطالعات خود قرار دهند. كساني كه با ديدگاه اثرشناختي به معماري توجه كرده و معماري مدرن را آغاز دوره معاصر مي دانند سال 1314 و ساختمان مدرسه عالي دخران كار وارطان هاوانسيان را مي توانند مبداء قرار دهند. اگر خواسته باشيم از ديدگاه تيوريك و فلسفي به معماري نگاه كنيم (آثار M. Tafuri براي مثال) ناچار هستيم امثال نادر اردلان و كامران ديبا را اولين معماران دوره معاصر محسوب كنيم.
    در هر صورت منظور از اين تحقيق عنوان نمودن مسايل و محدوديت هاي تاريخ نگاري معماري معاصر در ايران از يك طرف و بحث در مورد مسايل كلي مربوط به اين ديسيپلين از طرف ديگر است. هر متدولوژي تحقيق ناگزير است با ويژگيها ودشواريهاي چنين مطالعاتي در ايران برخورد كرده راه حل اصيل و مناسبي را ارايه دهد. بنابراين تاريخ نگاري نيز مانند طراحي معماري به ايده خلاقانه، تيوري و بازنگري مداوم مباني خود نياز دارد. در ادامه مقاله، مباني نظري تاريخ نگاري معماري معاصر، با توجه به مسايل كلي آن در جهان و خصوصا" با تأكيد بر مسايل و محدوديت هاي چنين بحثي در واقعيت ايران، مورد بررسي قرار مي گيرند.

    2 - تاريخ نگاري و نقد معماري

    2 - 1 - نقش و كاربرد

    تاريخ نگاري معماري به طور عام به معني پردازش و تدوين آثار تاريخي به روش علمي و انتقادي است. بحث در مورد اين ديسيپلين و مباني آن كاري بسيار دشوار است، زيرا تاريخ نگاري نه تنها به بررسي وقايع و پديده هايي مي پردازد كه مرتبا" به لحاظ مفهوم و جنسيت در حال تغيير هستند بلكه خود نيز مقوله اي است تاريخي كه روش شناسي آن مشمول دو متغير «ناهمزماني» و «در زماني» است مسيله مهم ديگر شناسايي ساختار پيچيده ارتباط مطالعات متدولوژيك علمي و بررسي هاي انتقادي در امر تاريخ نگاري است. در هر حال بايد اذعان داشت كه تاريخ نگاري از مرحله ابتدايي گزينش دانسته ها تا مراحل پيشرفته و خطير قضاوت در مورد ارزش آثار معماري همواره به نقد مربوط مي شود. تاريخ نگاري نه تنها وظيفه تاريخي كردن پديده هاي معماري را به عهده دارد بلكه نيازمند است به طور سيستماتيك مباني خود را مورد بررسي انتقادي قرار داده و اين ديسيپلين را نيز مانند هر روند تاريخي ديگر متحول سازد. خصوصا" معماري معاصر به دلايل پويايي، پيچيدگي، نزديكي زماني و خصوصا" ماهيت ضدتاريخي بخش مهمي از آن نياز خاصي به بررسي انتقادي دارد. از طرف ديگر نقد نيز به معني درك ارتباط حساس پديده ها با ظرف تاريخي آنها (مكاني و زماني) است. پديده هايي كه بايد تحت ارزيابي مجدانه و بازنگري قرار گرفته ابهامات، ارزش ها، تناقضات، ديالكتيكهاي مخفي و دروني آنها آشكار گرديده، كليه بار معنايي آنها استخراج شود. مشكل نقد نيز توجه كردن به متغير تاريخي در قضاوت كارها از يك طرف و در نظرگيري تاريخي و بنابراين نسبي بودن هر نوع نقد از طرف ديگر است. تاريخ نگاري بدون نقد دقيق و چند بعدي پديده ها مبهم گرديده به كنار هم چيني برخي از وقايع و پديده ها تبديل مي شود. شناسايي تاريخ نگاري و نقد به عنوان ديسيپلين هاي مرتبط به هم به معني پذيرش همزيستي مداوم پديده هاي حل نشده و مبهم در درون تاريخ است. طبيعي است كه تاريخ نگاري و نقد همواره به مطالعه آثاري برگزيده مي پردازند. تاريخ نگاري براي توصيف سير تحولي معماري به مطالعه آثاري مي پردازد كه داراي خصوصيات تعميم پذير بوده و همچنين داراي اصالت باشند. ارزش هاي موفق را درون مجموعه آثار معماري نقد شناسايي و تعيين مي كند. نقد نيز به شناسايي ارزش هاي آثار برگزيده مي پردازد. ارزش هاي آثار برگزيده تنها در مطالعه اي تاريخي قابل رؤيت است. بسياري از آثار قديمي كه امروزه ممكن است حتي پيش پا افتاده جلوه كنند، درون متن تاريخي خود بسيار حايز اهميت مي گردند. تاريخ و نقد از هم جدايي ناپذير هستند زيرا هر دوي آنها يك هدف مشترك را دنبال ميكنند: «شناسايي اثر».
    نقد به عنوان ابزار شناسايي و ارزش گذاري بر آثار و پديده ها ارزشي كاربردي دارد و مي توان ادعا كرد كه «حقيقت» نقد در جنبه كاربردي آن مستتر است. بازسازي وقايع از طريق كنار هم قرار دادن، مقايسه و مربوط ساختن دانسته ها به يكديگر از آنجايي مي تواند اهميت يابد كه از آن بتوان دلايل مخفي انتخاب هاي معمارانه را كشف نمود. كاربردي نقد در متن فرهنگي خود بعدي جديد مي يابد. ارزش گذاري هاي منتقد و قضاوت هاي وي در فضايي مجرد صورت نمي پذيرد . ارزش فرهنگي نقد معماري عمدتا" به نقش مؤثر آن در فرهنگ عمومي جامعه مربوط مي شود. نقد بنابراين داراي رسالتي فرهنگي است و قضاوت هاي آن به طور آگاهانه از درك شرايط تاريخي ديسيپلين معماري تأثير مي پذيرند. براي مثال در دوران تحولات فرهنگي نقد مي تواند به تشويق گرايشهاي نو و ضديت با محافظه كاري و اپورتونيسم بپردازد و در مرحله بعدي به اصلاح همان گرايشها با نكته سنجي و خرده بيني مشغول شود. نقد با انرژي حاصله از عمل تغيير ارزشها، جريان معماري را ايجاد مي كند. خصوصيت دوگانه نقد از يك طرف اسطوره زدايي از معماري و تاريخي كردن پديده هايي است كه ممكن است مطلق و همواره معتبر به نظر آيند و از طرف ديگر ارزش گذاري بر پديده هايي است كه خارج از ظرف مكاني و زماني خود معني نمي يابند. اگر چه پديده زمان در نقد اهميتي انكارناپذيري دارد ليكن شناسايي مشخصه هاي حقيقي زمان و اجتناب از سليقه هاي نوگرايانه بسيار دشوار است. ما در دوره انقلاب فيگوراتيو زندگي مي كنيم. دوره اي كه در آن هيچ فرم يا تصوير حقيقت تلقي نشده و مرتبا" از تثبيت مفاهيم فيگوراتيو اجتناب مي شود. در اين ميان شناسايي حركت هاي اصيل نياز به نوعي فاصله گيري تيوريك از ديسيپلين معماري دارد. تعيين ميزان اين فاصله از ديسيپلين معماري مي تواند در نقش اجتماعي منتقد بسيار مؤثر باشد، زيرا چنان كه گفتيم نقد معماري با استفاده آگاهانه از محدوده اي مجاز چرخش زاويه ديد در قضاوت ها مي تواند در روند تحولي معماري به طور فعالانه شركت كند.

    در رابطه با كاربري تاريخ نگاري سه نوع گرايش متمايز را مي توان تشخيص داد:


    الف: آنهايي كه تاريخ معماري را يك ديسيپلين مستقل مي دانند و آن را نوعي معلومات عمومي مفيد براي حرفه معماري تلقي ميكنند (گرايش آكادميك اغلب دانشگاهها)
    ب: آنهايي كه تاريخ را اصولا" مناسب براي تدريس نمي دانند (معلمان Bauhaus)
    ج:كساني كه تاريخ را منبع فرم ها و ايده هاي معماري مي دانند (كساني مانندRob Krire Aldo Rossi Giorgio Grassi و ...)
    در حقيت هر سه برخورد مي توانند به طور همزمان صحيح و يا غلط قضاوت شوند. ارتباط تاريخ معماري و حرفه معماري پديده پيچيده اي است كه به ديالكتيك بين زاويه ديد تاريخ نگاري و نوع برداشت از تاريخ وابسته است. براي مثال تاريخ نگاري كلاسيك و سبك شناسانه به دليل نكته بر جنبه زيبايي شناختي و گذراي معماري نمي تواند به طور مستقيم به عمل طراحي معماري مربوط شود. نتيجه چنين ارتباطي اكلكتيسم تاريخ گرايانه است. تاريخ نگاري نشانه شناسانه (براي مثال آثار Chirstian Norberg Schivz ) كه عمل طراحي و عكس العمل انسانها در مقابل معماري را از ديدگاه حسهاي ابتدايي و كم و بيش ثابت انسانها بررسي مي كند مي تواند به صورت مستقيم تري در كار طراحي مورد توجه قرار گيرد.

     

    برج میلاد

    هر بار كه برجي رفيع از زمين شهر بزرگ و متكي بر سرزميني غني و برخوردار از تاريخ عظيم و مملو از انديشه هاي ناب و كائناتي بر مي خيزد ...، دست كم ما معماران ، خواستار چگونه زاده شدن اش هستيم . از ديدگاه اينجانب ، برج ميلاد عنصر معمارانه بسيار پرقدري كه مي خواهد نشانه اي از يگانه بودن  زمين و آسمان باشد و ژرفاي زمين را نيز بخشي ازآسمان مي داند (چنان كه هزاران سال تاريخ انديشه ايرانيان مي نماياند ) نمي تواند چگونه زاده شدن خود از زمين را از انظار پنهان كند .



    براي اين كه بتوانيم از ديدگاه معماري به برج ميلاد بنگريم – و اين نكته اي است كه همكاران معمار به بنده امر كرده اند تا سخني در باب اش بگويم – نخست بايد به اصل موضوع برج ميلاد بنگريم . ارائه نظر در باب برج بزرگ شهرتهران  نمي تواند نخست در چهارچوبي گسترده تر قرار گيرد ؛ نمي توانيم به ياد نياوريم كه زمين شناسان و اقليم شناسان و جغرافي دانان و معماران و مهندسان ساختمان از يك سو و كساني كه تصور مي كنند مديريت به معناي تصميم گيري براي شهري عظيم مانند تهران امري است تخصصي ... ، از سوي ديگر برج را به دنيا آورده اند .

    از ديدگاه اينجانب برج بزرگ و رفيع تهران ، داراي شخصيتي چندان استثنايي است كه نمي تواند بر پايه ضابطه هاي كاربردي و اقتصادي روزمرّه موضوع بررسي و ارزيابي قرار گيرد .

    برج ميلاد را همانند برج ايفل پاريس و برج بزرگ توكيو و ناگويا و بارسلون ، به عنوان اثري بايد ديد كه تعلق اش به زمان ساخته شدن اش نمي تواند تعيين كننده ارزش نمادين آن دانسته شود . در زمينه همين نگاه كلي است كه فكر  مي كنيم بايد – با آرامشي كه طعم تاريخ دارد و خواهان پرهيز و گريز از شتاب است – به اين برج بنگريم و به ياد بياوريم كه تمام كاربردهاي موعود آن ، هرگز هميشه ثابت نمي مانند . به اين معنا كه ارزش گذاري بنايي برج ميلاد ، بايد استوار بر بينشي تاريخي باشد و نه بر نگرشي كاربردي و نه حتي صرفاً فني – تخصصي .

    اين نكته را بايد به خاطر بياوريم كه بناي برج ها و منارهاي كهن كشورمان كه نمايانگر هستي پوياي انسان بر روي خاك خداوند بوده اند ، هيچگاه بر مبناي محاسبه هاي سود و زيان روزمره ساخته نمي شدند و به دليل اهميت        كاربري هاي موقتي اي كه به عهده مي گرفتند ارزيابي نمي شدند – و         نمي شوند .

    از اين مقدمه كه زيادي طولاني شد بگذريم ، نگاه معمارانه به برج آغاز مي شود. در اين زمينه – از ديدگاه اينجانب – چند نكته قابل طرح اند و مي توانند     بهانه ها يا ابزارهايي را براي گفت و شنود به دست دهند .

    اول – اين كه برج ، به دليل تعلق به گستره بسيار وسيع شهر تهران ، در فاصله كم يا بيش مياني شهر قرار مي گيرد – تا جايي كه مي شده ، از كوه فاصله    مي گيرد و خود را زياده به دشت نزديك نمي كند . از اين روي ، بيش ترين ميزان آزادي را به طراح معمار مي دهد كه خود را از قيدهاي جغرافيايي وابسته به منظر برهاند : طرح گرد يا استوار شدن بر دايره ، در ساختمان سر برج راهنماي ساختمان مي شود . و تا اين جا با تمامي برج هاي بزرگ و كلاسيك جهان مشابه مي شود . بخش ساختماني بالاي برج ، به ويژه به كمك ابزار بندي يا بهتر نقش بندي هاي هندسي اي كه برايش ترسيم كرده اند ، خود را از پايه برج كاملاً جدا مي كند . و اين جا ، هر بيننده اي دوست دارد كه معناي معمارانه – و نه كاربردي و منطقي و خشك – اين اتصال را بداند و بپسندد .

    از ديدگاه اينجانب ، نسبت حجمي مطلوب و هماهنگي شكلي اي كه بتواند سخن از آرامشي داشته باشد كه در بناهاي بلند و نمادين شاخص اصلي دانسته مي شود ، در طرح ما ديده نمي شود . اين آرامش ، معمولاً ، از يگانگي هاي شكلي يا از وحدت شكل بر مي خيزد .

    دوم – به بينش هايي متفاوت مي توانيم به برج هايي نظير ميلاد تهران  بنگريم  : سر  برج مي تواند به خاطر نقشي كه در دل خود دارد ( و مكاني مقارن با آرامش براي شهروندان دانسته مي شود ) از بدنه برج متمايز شود (مانند ميلاد) . راهي متمايز آن است كه سر برج در ادامه پيكره اي كه از زمين برمي خيزد ديده و طراحي شود . در اين صورت ، برش هاي اعمال شده روي پايه برج – كه چشم را آزار مي دهند زيرا وجه عمودي خطوط را با گريزهايي حساب نشده همراه مي كنند . و يك باره دگر شدن طرح پايه بايد بتواند حاصلي زيبا روي و چشم نواز بدهد كه اين ديده نمي شود .

    پيوند شكلي ميان سر و بدنه برج ديده نمي شود و – به جاي آن – تركيبي كه به دست آمده سخن از عدم سنجش ترسيم دارد : چگونه حجم هاي دوگانه ، در نقطه اتصال به يك ديگر ، از ظرافت هايي كه از بينش هنري بر مي خيزند  تهي مي شود ؟ به اين پرسش نمي توان با خطوط و سطوحي كه از معماري هاي ايراني يك هزار سالة اخير گرفته شده اند كمك گرفت و نياز به دقت نظر و ابداع را با ساده نگري اي در حد بازاري گري پاسخ گفت .

    سوم – هر بار كه برجي رفيع از زمين شهر بزرگ و متكي بر سرزميني غني و برخوردار از تاريخ عظيم و مملو از انديشه هاي ناب و كائناتي بر مي خيزد ...، دست كم ما معماران ، خواستار چگونه زاده شدن اش هستيم . از ديدگاه اينجانب ، برج ميلاد عنصر معمارانه بسيار پرقدري كه مي خواهد نشانه اي از يگانه بودن  زمين و آسمان باشد و ژرفاي زمين را نيز بخشي ازآسمان مي داند (چنان كه هزاران سال تاريخ انديشه ايرانيان مي نماياند ) نمي تواند چگونه زاده شدن خود از زمين را از انظار پنهان كند . از اين روي ، طرح برج به دور از ظرافت هاي انديشه يي و نظري است مگر آن كه طراحان آن ، همان گونه كه سر برج را براي كاربري هاي انتفاعي خواسته اند و به آن شكلي ساده پسند   داده اند عنوان كنند كه حجم زيرين برج بايد به كارهاي روزمره مي آمده و مقدور نبوده است كه سه بخش زيرين و مياني و بالايي برج ، طرحي در معنا و در ذات يگانه اي به دست دهند.

    نوشته شده توسط :دکتر منصور فلامکی (یکی ازبزرگترین تئوریسینهای ایران)

    منبع:www.memaran.ir  

    سیرکولاسیون

    سیرکولاسیون: واژه ایرانی آن دسترسی است دسترسی یا همان سیرکولاسیون در ساختمان به فضاهایی گفته می شود که در ساختمان از آن 100% استفاده می شود، یعنی حداکثر استفاده از یک فضا در صد سیرکولاسیون را مشخص می کند. سیرکولاسیون در یک ساختمان به دو دسته تقسیم می شود : سیرکولاسیون عمودی و افقی سیرکولاسیون عمودی مبحثی است برای راه پله ها وآسانسورهاورمپ ها و بالا برها و می توان گفت دیدها. دیدها به این علت که بعضی اوقات هدف از انجام قطعه ای از ساختمان به نمایش گذاشتن آن است مثل نمایش دادن ورودی یک ساختمان که بعضا"به ارتفاع بالایی است پیدا می کند مثل ورودی های ایوانهای ایرانی که غیر از نشان دادن ورودی و تاکید و رعایت تناسبات کاربری دیگر ندارد، پس این نکته مهمی است. اما الان کجای ایران این همه تناسبات رعایت می شود و کجای ایران این همه روی ورودی تاکید می کند سیر کولاسیون دیگر سیر کولاسیون افقی است راهروباید یک فضای آرام و بدون دردسرباشد با حداکثر استفاده ازآن فضا، مثل اینکه در یک زمین 120 متریبتوانیم 3 اتاق خواب مطلوب و سرویس و هال و آشپزخانه ای کار آمد طراحی کنیم آیا این پدیده در معماری ما زیاد به چشم می خورد و آیااین سیرکولاسیون در معماری ما رعایت می شود اکنون به جایی بروید که تاکنون الهه معماری را در شهر خود در آن می دیدید و به سیرکولاسیون آن دقت کنید سعی کنید آن را از نظر سیر کولاسیون کاملا"آنالیز کنید و ببینید که از نظر سیرکولاسیون چه اشکالاتی دارد حال اشکالات آن را به صورت گرافیکی نمایش دهید و در مورد آن صفحه ای بنویسید ( البته اگر نوشته هایتان و عوامل گرافیکی را از طریق نظرات به ما منتقل کنید تا در سایت بگنجانیم ممنون می شویم) و هم این طور در چند بخش خانه خودتان و چند جای دیگر این کار را انجام دهید حتما" دست به قلم شوید هم برای نوشتن و هم برای گرافیکی کردن آن حتی به صورت بد و بعد از این کارجاهایی مثل حریم مقبره امام رضا ومسجد امام اصفهان ، زیست خاور مشهد، ایستگاههای متروی تهران و مشهد و بازارسپادمشهد و بازار بین المللی کیش و یکی از پاسازهای دور میدان انقلاب تهران را بررسی کنید تا در مورد سیر کولاسیون اطلاعاتی کسب کنید و با آن آشنا شوید از طرحهای گرافیکی مثل فلش های مختلف، فونت  ها و رنگهای مختلف تکنیک های طراحی استفاده کنید تا قدرت بیان معماری تان بالا برود. با امید موفقیت شما عزیزاندر تمام عرصه های مختلف وبه خصوص معماری.

     آیا چراغ راهنمایی معماری ایران رنگ قرمز ندارد ؟      

    چیست این معماری

    از او پرسیدم کیستی گفت معماری گفتم چیستی گفت حقیقتی پنهان آزاد سیال و روان جان بخشیدن به آنچه می خواهد باشد به آنچه که اکنون نیست اما میل انسان آن را می خواهد گفتم کدام میل گفت میل راحت طلبی زیبا شناسی و هنر پروری گفتم پس هنری گفت شاید نشانه ای خشکیده ای آن گفتم چرا خشکیده انسان گفت برو به کوچه وخیابان تا ببینی آن چه را که باید باشد ولی کنون نیست آن همان معماری ست که زیرشیشه رفلکس و اوپن و اوپن هوس دارد له می شود و شاید معماری راست می گوید و معماری گفت ... و من شنیدم.

    معماری گفت من آن گنبد خالی مسجدامامم من نشنیدم معماری گفت من در دست و مغز هوشمند سیحونم من نشنیدم معماری گفت جای من فکر اوست فکر شیخ بهایی من نشنیدم معماری گفت من حجم های موزون مسجد جامع نطنز ام، من نشنیدم ،معماری گفت من تناسبات طلایی و صدطلایی صحن انقلاب حرمم، من نشنیدم ،معماری را نشنیده گرفتم و دنبال برج ایفل رفتم گوشم را کر کردم و کارهای لوکوربوزیه را از نظر گذرانیدم فهمیدم ولی تلقین کردم که کارهای فاستر از شیخ بهایی والاتراست نطنز را سیه دیدم و به هتل دارو چای نگریستم حرم را دیدم اما چرا تناسبات یونان را پسندیدم چرا من راسخ نیستم از شما خوانندگان چند نفر شیخ بهایی رامی شناسید؟ کارهای سیهون را چند نفر کپی کردید؟ اما تا اسم لوکوربوزیه و آندو را میبریم یاد پدر معماری می افتیم ایران مهد معماری است ما مادران خوبی نبودیم بیا من و تو شیخ بهایی و سیهون شویم .

    صفحه اول وبلاگ