"شاید"، خاطراتی برای تمام معماران
شک همیشه در ذات واقعیت ها حقیقت های بزرگی رو برملا کرده که امروز به واقعیت هایی تبدیل شدند که باید دوباره به اونها شک کرد ...
امانوئل کانت فردی که در دوران عقلانیت به خود دوران یعنی عقلانیت محض شک کرد... اما مطمئناً نقش عقل رو در زندگی بشر پنهان نمیکرد...
کتابهای کانت را از اینجا دانلود کنید
عمر خیام هم یکی دیگه از شک کننده ها به آنچه به آن ایمان داشت بود شک به خدا شکی که حرف زدن توی اون وادی دقیقاً مثل راه رفتن روی لبه شمشیر بود چه برسه به شعر گفتن ... اما تنها هنرمندی میتونست اینطور شکاکانه به موضوع نگاه کنه که خودش عمیقاً متنفره از کسانی که بدون دلیل و تنها با جبر جغرافیایی و جبر دوران به خدا ایمان دارند...
قومی متفکرند اندر ره دین****قومی به گمان فتاده در راه یقین
میترسم از آن که بانگ آید روزی****کای بیخبران راه نه آنست و نه این
شک در کلییت خودش چیز بدی نشون داده نمیشه اما نمیدونم چرا اینقدر واژه مضموم و بدیه...
شک من به تمام باورها و دستاوردهای معماری همیشه خودم رو اذیت میکنه و این تعصب برای خودم پیش میاد که نکنه آون چیزی که بدست آوردیم بهترین حالت هایی هست که میتونستیم خلق کنیم
البته باز هم در این شک نداریم که هممون از 100 درصد توانایی هامون استفاده نمیکنیم شرایط محیطی فردی اعتقادی که مهمترینشون همون اولی هست نمیزاره که یک معمار خودش باشه ...
این باختن نقش خود، که شاید ها نقش اساسی در اون نقش پررنگی ایفا میکنند، خاطراتی برای تمام ماست....
این مطلب آخرین مطلب سال 91 و آخرین مطلب دوران تجرد من و یکی از دوسداشتنی ترین بحث های من بود (برای خودم)
وباز هم معماری ...