بیماری لذت بخش
خوابهایی که اگه بهشون توجه کنی خواب نیست مرور زندگیه .. زندیگی که گذشته و دیگه نیست.. .مرور خاطراتی که راحت با کلمات و اصطلاحاتی خاص معماری اون زمان رو برام روشن میکنه...
حاجی ممد یه کم پول داشت با حاجی مد رحمان صحبت کرده بود تا حوض محلی علی آبادو بپوشونن... حوض خیلی وقت بود افتاده بود کسی پیدا نمیشد پول براش بده... مردم با سبو ها و کندل ها میومدن آب میبردند و همگی به حاج ممد آفرین میگفتن... منم که دختر بچه کوچیکی بودم خدا خدا میکردم هر چه زودتر حوض پوشیده بشه... حاجی مد رحمان توی سیفه خونش نشسته بود و منم از دالونچه داشتم نگاش میکردم....
زندگی اجتماعی دوران به دوران و سال به سال در حال تحول و دگرگونیه دگرگونی که بغیر از کلاسای جهان زمین شاید تو هیچ کلاس دیگه ای گفته نشه ...
شایدم برای بعضی اساتید این نکته مهم نیست و مهمتر از اینا وجود دارن....
ولی میخام بدونم من که 40 -50 سال از عمرم گذشت جایی رو دارم که خوابشو ببینم یا خاطراتی رو مررور کنم که انقد شیرین باشه ...
بی سبب نیست قند خون گرفتی مادر....
وباز هم معماری ...