به سخن کار برآید به عمل نیست بابا جان!

شاید شما هم مثل خیلی های دیگه اهل حرف زدن نباشید و دوست داشته باشید خودتون رو با عمل تون ثابت کنید. اینجوری میتونید به همه اون کسایی که بهتون میگن تو زندگی به هیچ جایی نرسیدین بفهمونید که رسیدید خوبشم رسیدید. شاید هم مث خیلیای دیگه نقد رو به نسیه ترجیح دادید و در جا با یه زبون نرم همونجا به تمام دوستان و آشنایان ثابت کنید که بعله بنده هم به جای رسیدم و برای کلاس هم که شده یه وبلاگی، سایتی زدید و برا خودتون صاحب سرچی شدی تو دنیای مجازی...

میگن ریشه های سخنوری و علم سخنوری رو یونانی ها به جهان دانش نشون دادند و به همه فهموندند که تنها کار علم و تجربه نیست که علم رو به جلو میبره همین یونانی های هم تونستند با سفسطه و سخن کاری بکنند که در آن واحد به شما ثابت کنن که شیر سیاهه و خورشید از مغرب طلوع میکنه.

البته بعدها سخن و عمل در کنار هم به صورت متعادل دراومد و تنها سخن وری فضیلت به شمار نمی آمد. کمی اونورتر(هم مکانی هم زمانی) اعراب در بیابان های داغ شبه جزیره هم به سخن وری و هم به فصاحت کلام اعتقاد بسیار راسخی داشتند اونقدر که شاید یه عرب که سخن فصیح و لهجه نابی داشت رو برتر از متمولین خودشون میدونستند.... این چنین شد که ایران یا همین سرزمین خودمون بعد از قرن ها و بعد از اختلالاط فرهنگی و قومی (که خوشبختانه به زبان ایران لطمه ای وارد نکرد) تونست دو عامل از دو فرهنگ همسایه رو به خوبی در کنار هم قرار بده و به مدد علم ایران بیاره..... علم کلام و به تبع اون فلسفه و منطق رو از یونان (که بعدها با عرفان های شرقی و به خصوص هند اختلالاط زیادی پیدا کرد) و فصاحت و بلاغت در زبان رو از همسایگان عزیز!!! عرب.

نشانه های علم کلام و منطق گرایی رو در آثار بوعلی (البته بعدها کسانی چون غزالی و رازی به مخالفت با این طرز فکر پرداختند) و نشانه های بلاغت و فصاحت کلام رو در آثار حافظ و سعدی به خوبی میتوان مشاهد نمود .

امروز هم در آثار افراد مطرح در تمامی زمینه ها میتونید دعوای سخن و عمل رو ببنید که یکی میگه فلانی اگه معمار بود کار عملی داشت و اون یکی میگه اگه فلانی معمار بود در مورد کارش میتونست حرف بزنه . البته گرایشات سخن و عمل در باب معماری دو ریشه جداست (نظر شخصی من) یکی مثل دریدا یا دلوز رو در نظر بگیرید یا از ایرانی ها که بهتر بفهمید دکتر فلامکی  معمار ها بدون شک از گفتار این بزرگان استفاده های زیادی برده اند اما خودشون کار اجرایی انجام ندادن!! شاید هم این مساله درسته اما تو ایران تعادل حرف و عمل رو به هم زدیم؟ شاید هم زیاد داریم ایراد میگیریم آخه کلاً ما ایرانی ها ایراد گیریم مثلاً یه بنده خدایی تو ایران یه طرح شاخ میزنه همه ایراد میگیرن میره مسابقه بین المللی اول میشه!!! این دعوا خیلی وقته به دانشگاه هم کشیده شده که اساتید پاسخ کار آکادمیک در برابر کار بازاری رو بهش دادند البته شاید هم پاسخ جالبی باشه ولی به نظر من ازین به بعد مثل دهه 70 که بحث داغ دانشگاهها بحث مدرن و پست مدرن بود الانه بحث بحث حرف و عمله دانشجویی که بعد از 18 سال درس خوندن وارد بازار کار میشه خوب میتونه حرف بزنه اما تو کار اجرایی میلنگه!! این یک فاجعست بخدا فاجعست از اون فاجعه  هایی که استاد بابتش به شرفش قسم میخورد

شاید با کمی تعدیل بشه این لنگی کارشناسان معمار رو به سیل جمعیت دهه 60 ربط داد اما باز هم کیفیت کار حاکی از چیز دیگه ایه

کیفیت بد ساختمانهای مسکونی که بناهای غالب کشور رو تشکیل میدن حاکی از بی سوادی عملی متخصصین جامعه ست. و این باز یعنی فاجعه

سواد کم مسولان شهر و نگاه شدید به کمیت های شهری شهر ها رو اونقدر بی ریخت کرده که شاید اگر درخت ها نبودند شاید نمیتونشتیم امیدی به پیاده روی داشته باشیم...این یعنی کم سوادی قشر مسئول و این یعنی فاجعه

سایه بسان زندگی

انبوه درختان کاج که به وسیل شیره چسبناک و قد و قامت برافراشته جلوی بادهای پر از گرد و خاک رو میگیرند رو بیشتر از هر کجای خراسان جنوبی میتونید تو بیرجند ببینید

باد و سایه دو عامل مشخصه این اقلیم و دیار هستند که اگر از این دو عامل خوب استفاده نکنید مطمئناً زندگی تو فضای خونه و شهر رو سخت میکنید

انبوه درختان کاج سایه های گسترده در شهر و مخصوصاً پیاده روها ایجاد کردند

برای درک بهتر اهمیت سایه در این اقلیم به اینجا و اینجا که دو مقاله از مجله هنرهای زیبا معماری و شهرسازی هستند مراجعه کنید.

برای دیدن سایه ها در میدان مرکزی شهر بیرجند به اینجا و قسمتی از بافت جدید بیرجند به اینجا مراجعه کنید. توی پرانتز بگم اهالی بافت جدید این قسمت شهر که تو لینکه اصلن از مطلوبیت اقلیمی محله شون راضی نیستند ...البته بیشتر برای نداشتن سایه برای پارک ماشین

اگر حوصله داشتید و به دو لینک بالا توجه کرده باشید می بینید مطلوبیت رابطه صد در صدی با سایه تو این اقلیم داره.

فضاهای شهری در نواحی گرم و خشک خصوصاً کویری بدون سایه حالا دیوار یا درخت یا حتی یه مصنوع سوم اصلاً معنا چیدا نمیکنند مگر اینکه در زمستون روبه آفتاب نشین ها اون فضا رو به فضای شهری تبدیل کنند که توش تعامل اجتماعی برقراره.

این روزها در بیرجند پدیده شوم کاج کشی برقراره یعنی برای تعریض این خیابون همین درختایی که تو تصویر لینک میبینید دیگه اصلاً وجود نداره و این مطلب هنوز تو نقشه های گوگل به روز نشده که نشونتون بدم ... جالب اینجاست که مردم هم از دلباز شدن خیابان احساس رضایت دارند و اما من چه گناهی کردم که زیر آفتاب لق لق زنان باید تا اونور خیابون طالقانی برم؟

معماری مد گونه

بررسی معماری در تاریخ معماری چه جهان و چه معاصر تفاوت های معماری دوره ای ... زمانی و مکانی رو بد جور به چشم آدم میاره... انسانی که غار نشین بود تا انسانی که پشت اینترنت وبلاگ می نوشت مسلماً فرقهای زیادی داره و باید اقرار کنیم که این انسان نادان وبلاگ نویس هم با انسان آینده که موجودی طماع و قاتل نسل خودشه فرق هایی داره .... تا الان ما از سه انسان نام بردیم غار نشین(قبل) وبلاگ نویس (حال) و قاتل (آینده).

این سه انسان نیاز هایی دارند که اگر با دید باز تری به اون نگاه کنیم شباهتی در نیاز های اونها هم نمیبینیم و به نظر من شباهت ها کمتر از فرق ها در این سه انسان است ابراهام مازلو واضع این نیازهاست

اینکه چطور نیاز ها پدید اومدن و چطور جبران میشن و چطور "خود" تحقق پیدا میکنه بماند (برای اطلاعات بیشتر کلیک کنید) دوباره کلیک کنید

ولی این چهار دسته نیاز در وجود هر سه انسان دوره های گوناگون بوده و هست

و به نظر من اگر نگاهی فراتر از نوک دماغ به دنیا بندازیم و دنیا رو زیبایی امروز یا دیروز خودمون و فرم هایی که توی دنیای ما خلق شده ندونیم معماری از حالت مد در میاد و به شکل تکاملی انسان وار با سرعت بالاتر دیده میشه.

سوالی ممکنه ذهن من و شما رو بخارونه :

معماری امروز بهتره یا دیروز؟


image













معماری ما برای" ما " بهتره


طراحی فرمولیزه

ایمن کنید..... سریع تر برانید.... همیشه پول و زمان رو معیار طراحی شبکه حمل و نقل کنید ... زندگی بدون ماشین یعنی هیچ... حالا اون آخر طراحی تون به احساسات راننده هم توجه کنید البته برا گذاشتن بیلبورد و تابلو های علائم یادتون باشه کمترین انرژی بیشترین کمیت مد نظر ماست

استاد (البته تو دلم) میگم بیا یه کار دیگه هم بکن یهو بگو برا ماشین سوارها هم کلاه کاسکت بزارید برای موتورسوارها هم کمربند ایمنی... میگم بیا عزرائبل رو گیر بندازیم که هیچکی تو جاده ها نمیره

.

.


کاش همه مثل جین جیکوبز فکر می کردند که کاش جاده ها رو جوری بسازیم که افراد سریع تر به مقصد برسند نه سریع تر حرکت کنند.

 

این ترم گرفتار درس حمل و نقلم گرفتاری که باید با حل مساله برای طراحی شبکه شهری حل شه آیا همه چیز تو فرمولا لحاظ شده استاد؟

جالب اینجاست که استادمون میگه لازم نیست طراحان شهری برای طراحی شبکه شهری زحمت بکشند مهندسای عمران این کار رو بهتر میتونن انجام بدن.... آخه ما تا کی باید با "این گونه" عمرانی ها سرو کله بزنیم؟

گره سه پیچ زندگی

ازینجا مونده ازونجا رونده دوسال مبهم پیش روبعدش مبهم تر از مبهم و کلی غصه و دردایی که سه چهار روز دیگه عمر بهشون میخندیم و یاد ایام میکنیم

با اعتماد به نفس برای کار یکم دلهره از تجربه کم و مسخره شدن. رویای غول شدن تو معماری و شرکت تو مسابقات و چشم به گذشت زمان برای مشهور شدن تو جامعه ای که شایدم بزرگ نباشه.

این در و اون در زدن برای کار تو یه مشاور بزرگ. فکر راه انداختن مشاورو نمایندگی از یه شهر دیگه . فکر زدن یه شرکت طراحی داخلی و طراحی آشژزخونه و در و پیکری که تو دفاتر فنی تهیه نمیشه.

کلاس تری دی رفتن و انجام دادن کار دانشجویی. فیس بوک و اعتیاد به اینترنت و تعریف از دوران دانشجویی پیش اقوام.

رفتن تو فکر دختر یا پسری که بتونی باقی عمرتو باهاش باشی و باهاش حرف بزنی و بفهمتت.

رویای دانشگاه بزرگ رفتن. خارج رفتن و برای خودت کسی شدن.

فکر استادی دانشگاه و تحول جامعه معماری به وسیله " تو " و اینکه "من" معماری این مملکتو بهتر از این میکنم

فکر این که چقد وقتمون رفت از بس ازین شهر به اون شهر رفتیم تا معماری بخونیم

حسرت گذشته خندیدن به اون و سعی به فکر نکردن به اون

یه تیکه کاغذ آ چار که توش نوشته تو مهندس معماری شدی

همه و همه فکرای امثال من و شماهاییه که فارغ شدیمو تو گره سه پیچ زندگی داریم سینه کشیو با دنده سنگین میریم بالا

همش فکره که میگذره برای روزای بهتر

و آخرش هیچ نتیجه ای نمیشه گرفت جز این که بگیم " امیدوارم خوب بشه" " به امید روزای بهتر" "به امید موفقیت"

بعد از چند ماه فکر دیگه یه کلمه چهار کلمه ای که تو دانشگاه یادتون دادن باید روی پیشونی داغ بشه و تا آخر عمر پاک نشه: "تلاش"

معرفی کتاب شهرهای پیاده مدار (سید مهدی معینی)

این  کتاب قسمتی از کار تحقیقاتی نگارنده در دوره دکترای شهرسازی بوده وهدف از نگارش آن اهمیت موضوع پیاده است که عموم مردم اعم از خردسال، پیر، جوان ، مرد و زن را در بر می گیرد. حتا آنهایی که همیشه با اتومبیل سفر می کنند مجبورند قسمتی از سفر خود از مبدا یا بر عکس از مقصد را بصورت پیاده طی نمایند. این یک موضوع همگانی است که به همه ارتباط دارد چرا که همه ما راه می رویم.

شهرهای پیاده مدار

(Walkable Cities)

بهار1390

تالیف: سید مهدی معینی

پیشگفتار
مقدمه استاد مدنی پور                                                                                                                            

بخش اول ( کلیات)

فصل اول-مقدمه
1-1.مقدمه
1-2.تعاریف
1-2-1. پیاده راهها
1-2-2. برخورد عابرین پیاده با هم در معابر پیاده
1-3.    مزایای پیاده روی
1-4.    ویژگیهای عابر پیاده
1-5.    عوامل تاثیرگذار بر حرکت پیاده
1-5-1. تاثیرکیفیت محیطی بر فعالیت هایی پیاده
1-5-2. سرعت - تراکم عابر پیاده و آب و هوا
1-5-3.همواری مسیر پیاده/حفظ انرژی
1-5-4.کیفیت مسیر پیاده
1-6.    حرکت معلولین
1-7.    پیاده از دید مسائل اجتماعی –فرهنگی
فصل دوم - فضاهای شهری مورد استفاده پیاده ها
2-1. مقدمه
2-2. جایگاه خیابان  و فضای شهری در طول تاریخ
2-3. دیدگاه نظری در مورد عملکرد اجتماعی خیابان  
2-4. اختلاف نظر در نحوه استفاده از خیابان
2-5. انواع خیابان از نظر عملکردی و ویزکیهای آن
2-5-1. خیا بان قابل زندگی
2-5-2. خیابان کا مل
2-5-3. خیابان محل بازی
2-6. جنبه فرهنگی استفاده از خیابان
2-7. جدا سازی پیاده از سواره
2-8. نتیجه گیری
فصل سوم-  تاثیر  پیاده روی بر عوامل گوناگون
3-1. مقدمه
3-2.  پیاده روی و سلامتی
3-3. پیاده روی و تغیییرات آب و هوایی
3-4. نتیجه گیری 
 
بخش دوم (جایگاه پیادگان درایران)
فصل چهارم-مشکلات پیاده مداری در شهر های ایران
4-1. مقدمه
4-2. قوانین مربوط به عابر پیاده در ایران
4-2-1.  وضع عابر پیاده از نظر مقررات حقوقی و جزائی ایران
4-2-2.  وضع حرکت پیاده و عابر پیاده در مقررات راهنمائی و رانندگی
4-3. وظایف شهرداریها در قبال عابرین پیاده
4-4. تصادفات و رعایت ایمنی  آمد و شد عابرین پیاده
4-5. نقش تابلوها در ایمنی پیادگان
4-6. نقش تسهیلات و طراحی در حرکت  پیاده
     4-6-1. کمبود و نقص قوانین
4-6-2. ضعف اجرای قوانین و مقررات
4-6-3. ضعف طرح و اجرا
4-7. نتیجه گیری
فصل پنجم- شهرهای جدید ایران  با نگاه به حرکت پیادگان
5-1. مقدمه
5-2. پایداری شهرها در زمینه جابجایی  و حمل و نقل  
5-3. سابقه شهرسازی برای شهرهای جدید در دنیا
5-4. تجربه شهرهای جدید در ایران
5-5. نمونه موفق شهرهای جدید پایدار در جهان
5-6. رویکرد نوین در ایجاد مراکز توسعه ترانزیتی
5-7. نتیجه گیری
بخش سوم (راهکارها)
فصل ششم-اعمال سیاست های مدیریتی برای افزایش سهم جابجایی پیادگان
6-1. مقدمه
6-2. روش های کلی کنترل ترافیک
6-3. سیاست های مدیریتی برای افزایش تحرک نواحی شلوغ و پر ازدحام
6-3-1.    تقویت نواحی استفاده عابر پیاده (کالبدی )
 6-3-1-1. محدوده بدون ترافیک جهت بهبود دسترسی به ناحیه کسب و کار مرکزی
6-3-1-2.   آرام سازی ترافیک- وونروف
6-3-2. احیای مجدد مراکز تاریخی و اجتماعی با افزایش تحرک در نواحی کسب و کار مرگزی(اقتصادی)
6-3. نتیجه گیری

فصل هفتم- رویکردهای جدید شهرسازی
7-1. مقدمه
7-2. شهرسازی جدید / توسعه رشد هوشمند شهری
7-3. شهر سرزنده
7-4. شهر ایمن
7-5. شهر پایدار
7-6. شهر سالم
7-7. نتیجه گیری
فصل هشتم- طرح های جامع پیاده
8-1. مقدمه
8-2. منشور عابر پیاده
8-3. اهداف و شاخص های مشترک طرح های جامع پیاده در دنیا
8-3-1. ایمنی/امنیت
8-3-2. پیوستگی و انسجام شبکه
8-3-3. دسترسی
8-3-4. تامین جذابیت محیط
8-3-5.  ارتباط مناسب حمل و نقل و کاربری زمین و اهمیت کاربریهای مختلط
8-3-6.  سلامت عمومی / آموزش
8-3-7.  پایداری محیطی / سرزنده بودن همسایگی ها
8-4. نتیجه گیری

پیوستها
فهرست منابع فارسی
فهرست منابع لاتین
پیوست ها
پیوست واژگان مرتبط به پیاده
حقوق و مقررات مربوط به پیادگان  

پیشگفتار
این  کتاب قسمتی از کار تحقیقاتی نگارنده در دوره دکترای شهرسازی بوده وهدف از نگارش آن اهمیت موضوع پیاده است که عموم مردم اعم از خردسال، پیر، جوان ، مرد و زن را در بر می گیرد. حتا آنهایی که همیشه با اتومبیل سفر می کنند مجبورند قسمتی از سفر خود از مبدا یا بر عکس از مقصد را بصورت پیاده طی نمایند. این یک موضوع همگانی است که به همه ارتباط دارد چرا که همه ما راه می رویم.
پیاده روی قدیمی‌ترین شکل جابجائی انسان در فضاست.  شهرها از دیر باز بر اساس حرکت پیاده بنا شده اند.  با رشد شهرنشینی، گسترش شهرها و پیدایش  اتومبیل ، جابجایی پیادگان کاهش یافته اند. شهرهای مدرن در چند دهه اخیر تلاش چشمگیری برای افزایش سهم پیاده روی در نظام حمل و نقل شهری بخصوص برای فواصل کوتاه بجای استفاده از اتومبیل نموده اند.
کتاب حاضر کوششی است تا به معرفی چشم انداز، سیاست و اقدامات  اینگونه شهرها بپردازد.  تجربیات مورد اشاره با توجه به مسائل مشابه شهرهای ایران با دیگر شهرهای جهان می تواند برای علاقه مندان  و دانش پژوهان  مسائل مدیریت شهری بخصوص در زمینه حمل و نقل شهری مفید و مورد استفاده قرار گیرند. بطور یقین،  بهسازی و نوسازی پیاده راه ها به تنهایی شهرها را پیاده مدار نخواهند ساخت.  شهرها نیازمند اقدامات فراتری نظیر افزایش تسهیلات پیاده، ایمنی و دسترسی آسان به حمل و نقل عمومی برای افزایش سهم پیاده در نظام حمل و نقل خواهند بود.
این کتاب در سه بخش شامل کلیات، تجربه های ایران و راهکارها در 8 فصل تنظیم شده است:
بخش اول  اختصاص به کلیات حرکت پیاده دارد.  شامل سه  فصل می باشد. در فصل اول به تعاریف کلی و موضوع پیاده ، در فصل دوم به موضوع خیابان از نظر عملکردی و نحوه استفاده از آن بعنوان بخش مهم فضاهای شهری که توسط  پیادگان  مورد استفاده قرار می گیرد اشاره شده است.  در فصل سوم تاثیرات پیاده روی بر عوامل گوناگون از حمله سلامتی، پایداری محیط زیست شهری در شهرهای امروزی پرداخته شده است.
بخش دوم که شامل دو فصل می باشد به جایگاه پیادگان از نقطه نظرمشکلات پیاده مداری در شهرهای ایران و شهرهای جدید اشاره شده است. قوانین و مقررات، وضعیت کالبدی، حقوقی و ایمنی مربوط به عابر پیاده در شهرهای موجود و تجارب در شهرهای جدید در ارتباط به تردد پیادگان مورد کنکاش قرار گرفته است.
بخش سوم به راهکارهای بکار برده شده امروزین در کشورهای اروپایی و امریکای شمالی اشاره شده است .این بخش در سه فصل پایانی به این موضوع اشاره دارد . اعمال سیاست های مدیریتی برای افزایش سهم جابجایی عابر پیاده از نظر کالبدی و اقتصادی ، رویکرد جدید شهرسازی به مقوله پیاده و مبانی طرحهای جامع پیاده که در شهرهای پیشرفته اروپا و امریکا اجرا و یا در حال اجراست مورد بحث قرار گرفته است .
امید است مطالب این کتاب آغازی برای پژوهش های بعدی در این زمینه باشد .

سید مهدی معینی
بهار 1390    
 
بازیابی نقش پیاده در شهر

حرکت سریع یکی از بنیادهای شهرنشینی و تمدن معاصر است. با اختراع قطار، سرعت حرکت از یک نقطه به نقطه دیگر تغییر ماهوی پیدا کرد، فاصله زمانی بین شهرها و کشورها کاهش یافت، و تصور جدیدی از فضا و زمان ایجاد شد. مراکز شهرهای اروپا در قرن نوزدهم درهای خود را به روی این اختراع جدید گشودند و ساختار شهر را برای عبور راه آهن و ایجاد ایستگاههای قطار  دیگرگون کردند. با ورود اتومبیل به صحنه، حرکت سریع در فضا ابعادی جدید یافت و ساختار شهرها را بصورتی بیسابقه تغییر داد. تعدد امتیازاتی که اتومبیل به سرنشینانش ارائه می کرد چنان بود که برای کسی گویی جای کمترین شبهه ای در قبول کامل آن باقی نمی ماند. در توصیف مشهوری که لوکوربوزیه نوشته، احساس شیفتگی خود را از قدرت اتومبیل در شهر بیان می کند و اعلام می کند که شهری که برای سرعت ساخته باشند شهری موفق خواهد بود. تاریخ شهرهای قرن بیستم را می توان بعضا تلاشی دانست برای میدان دادن به اتومبیل، که در آن شهرهای کهن را زیر و رو کردند و شهرهای نوین را بر اساس دسترسی به اتومبیل ساختند. در ایران این تجربه را در تخریب دیوارها و دروازه های شهرها، در تعریض کوچه ها و ایجاد خیابانهای پهن در بافت قدیمی شهرها، و در احداث بزرگراه ها و جاده های سریع السیر در محله های نوین شهری می توان دید، رویکردی که نفوذی پایدار در هشتاد سال گذشته داشته است.
البته نمی توان در بسیاری از مزایای حرکت سریع اتومبیل شک کرد، ولی باید از مضار آن هم آگاه بود. تاثیر مخرب بر محیط زیست، تخریب آثار تاریخی و میراث فرهنگی، و تاثیر منفی بر سلامت شهرنشینان از جمله این مضارست که علاقه به اتومبیل به همراه داشته است. در اینجاست که وسایل نقلیه عمومی و استفاده سنجیده از فضای شهری نقشی مهم می یابد. علاوه بر این، نباید بها دادن به حرکت سریع چشم ما را بر مزایای حرکت کند، که ویژگی اصلی حرکت در شهرها در طول تاریخ بوده، ببندد. نوع ارتباطی که حرکت پیاده در شهر  ایجاد می کند، چه بین افراد و چه با محیط طبیعی و مصنوع اطرافشان، در غنای فرهنگی و اجتماعی زندگی شهری تاثیری چشمگیر دارد، حال آنکه سرنشینان اتومبیل فقط ارتباطی گسیخته و دورادور با محیط اطراف دارند و فقط به آن به چشم منظر زودگذر کنار جاده می نگرند ، همچون فیلمی که در پیش رویشان نمایش می دهند. ابعاد عظیم کلانشهرها، که محل زندگی و کار میلیونها نفر است، مانع از آنست که به صورتی ساده انگارانه آرزوی زندگی در شهرو روستاهای کوچک گذشته را در سر بپروریم و حرکت سریع را با گردش قلم محکوم سازیم. ولی آنچه مورد نیاز است تعادلی جدید در میان روشهای حرکت در شهر است، تا هم محیط طبیعی زیست و هم فضای فرهنگی جامعه  امکانات جدیدی یابند.
از این رو، جامعه شهری امروز به مطالعاتی نیازمند است که گذار پیاده در شهر را تحلیل و موشکافی کند، موانعی را که در راه قرار دارد شناسایی کند، و شهرنشینان را به یافتن تعادلی نوین بین روشهای مختلف حرکت در شهر تشویق نماید. کتابی که پیش رو دارید، گامی شایسته است در این راستا، که در آن دوست عزیز آقای دکتر مهدی معینی از طریق گردآوری، تحلیل و ارائه اطلاعات پیاده روی در ایران و استفاده و تحلیل تجربیات جهانی، منبعی مفید  فراهم آورده که امید است مایه تشویق دانش پژوهان ایرانی در ادامه این جستار و توجه بیشتر شهرسازان به نیازهای پیاده روی در شهر گردد.
علی مدنی پور      
نیوکاسل، فروردین 1390  

انسان شناسی و فرهنگ

از جمله سایت هایی که یکم معتاد به خوندن مطالب نغزشم سایت انسان شناسی و فرهنگ هست این سایت با مدیریت دکتر ناصر فکوهی تونسته با مطالب جالب خیلی خوب با مخاطبش که تقریباً از همه قشر ها هستند ارتباط برقرار کنه ... دکتر فکوهی نویسنده کتاب انسان شناسی شهری و دهها اثر دیگه اعتقادات جالبی در مورد شهر نشینی و فرهنگ شهر ها داره پاور پوینت سخنرانی استاد فکوهی رو تحت عنوان  آسیب شناسی شهر پیاده در ایران رو میتونید از انتهای همان لینک دریافت کنید قسمتی از سخنرانی حدود یک دقیقه رو هم میتونید از اینجا دانلود کنید

من خودم خیلی از ماشینهای شاسی بالا خوشم نمیومد وقتی این حرفای استاد رو شنیدم واقعاً یاد استاد افتادم که عقایدشون خیلی به هم شبیه و هم یکی از منابع درس تحلیل شهر شون کتاب این استاد بود...

نامه ای از هوسمان

ژرژ بارون هوسمان (اوسمان) شهردار سالهای خیلی دور پاریس و مبدع شهرسازی بولدزری که در ایران با نام شهرسازی رضا خانی شهرت دارد است

از اقدامات هوسمان میتوان به ابداع بولار به معنای واقعی برای اولین بار در شهرسازی نام برد.

او خیابانهای مستقیم را در دوره ای که پاریس تب سیاسی داشت برای راحت ترین راه غلبه بر اعتراضات مردمی در دل پاریس به وجود آورد خیابان شانزالیزه که برخی انرا بهترین و خاطره انگیز ترین خیابان اروپا میدانند از کارهای اوست برای اطلاعات بیشتر در مورد هوسمان مراجعه کنید به کتاب: سیر اندیشه های شهرسازی۱:جهانشاه پاکزاد انتشارات شهیدی

تا اینجا سعی کردم فقط بگم هوسمان کی بود امیدوارم فهمیده باشید یه جورایی رضا خان پاریس البته فقط تو شهرسازی یا بهتره بگیم رضا خان هوسمان تهران بود....

حالا میخام مطلب زیر رو بدون شرح بخونید:

نامه ای از هوسمان به مسیو جودت













 

خر تکنولوژی شدن

چند شب هست وقتی با سیستم کار می کردم به جای آهنگی که الکی گوشم رو بنوازه صدای یکی از اساتید دوران کارشناسی رو میزارم استادی که حرفاش هنوزم به کارم می آد و احتمالاً تا آخر عمر به کارم بیاد .:

اونقدر که باباتون درگیر ماشینش هست درگیر شمام  هست؟ وجداناً در گیر شمام هست؟

من دستم رو رو قرآن می زارم که درگیر شما نیست. خود شمام همینطور اونقدر که شما درگیر اتومبیلتون هستید....   یعنی شما حساب کن بابا تون چند بار با ماشینش می ره تعمیر گاه ولی چند بار باباتون  اومده مدرسه بپرسه وضعیتتون چیه؟ چند بار با خودش ببره جایی که روحیتو، شخصیتتو یه ارزیابی کنه... این یعنی خر تکنولوژی شدن یعنی روابط انسانی تابعی از........          متوجه میشید چی میگم؟ واین یه فاجعه اس یه فاجعه زیستی

حالا تبعات داره هر چیزی قبلاً گفتم ما نباید موضوع رو یه بعدی نگاه کنیم.

این ولع و حرصی که برای مصرف میزنیم چه فشاری به طبیعت می آره و چه پدری از طبیعت در می آره چه در زمینه پسماندهایی....

 

 

اینم میزارم تا بچه ها دوباره خاطشون با استاد زنده شد

دانلود

اگر خواستید حرفای استاد رو گوش کنید صدا رو تا ته بلند کنید که کیفیت ضبط پایینه

کوچه پس کوچه های یزد

ازدر پشتی مسجد جامع قصد خیابون دوازده متری کوشکنو رو کردم خیابونی که محمود توسلی طراحی در بافت فرسوده اونو به عهده داشت

یه لحظه نمیدونم چی فکر کردم که با خودم گفتم بیا و نقشه رو ببندم و بدون نقشه پیداش کنم ولی چشمتون روز بد نبینه نیم ساعت بعد واقعاً نمیدونم کجا بودم حالا دیگه نقشه هم نمیتونست کمکم کنه یاد حرفای استاد ایستایی مون افتادم که شما معمارا تو اوج کاراتون گم میشین... گفتیم چطور مگه گفت: اوج کاراتون یا قصرهای پیچ در پیچ یا شهرسازی اسلامیه که توش با نقشه هم نمیشه آدرس پیدا کرد

کتابی از لینچ هست که مدل شهرسازی اسلامی رو جزو الگوهای طراحی شهرها به حساب اورده آقای راپاپورت هم که جزو فرهنگ گراهاست عوامل فرهنگی رو توی شکل گیری شهر اسلامی دخیل میدونه

خلاصه رسیدم به یه خیابون بزرگتر و تونستم توی نقشه جای خودمو پیدا کنم با یه مسن تر یزدی در این مورد پرسیدم جالب جواب داد: مگه تو شهر شما آفتاب نیست؟گفتم چطو مگه..... خندید..... آره والا خندم داره



خوشحالم بالا خره اسممون تو یه چکیده مقاله برا همایش معتبر صفحه 10 چاپ شد


عابر پیاده در سامان دهی حمل و نقل شهری


ستایش ولی پور جعفر-احمدزاده نادر-
چكیده:
چگونگی تفكیك حركت عابرین پیاده از وسایل نقلیه در مناطق شهری و هم چنین نحوه احداث گذرهای عرضی ( روگذر – زیر گذر – همسطح ) در مناطق شهری و بیرون شهری شاخص مناسبی جهت تامین ایمنی حركت عابرین می باشد برای تخصیص كل یا قسمتی از مسیر سواره رو تفكیك آن در محل های پرت تردد در داخل شهری پس از انجام مطالعات آماری جامع در وضعیت موجود تعداد عابرین
– سرعت حركت عابرین وسایل نقلیه – تعداد تصادفات و زمان تاخیر و هم چنین نرخ ارتقاء ایمنی عبور عابرین و افزایش سرعت حركت عابرین و رونق تجاری پیش بینی شده در اقتصاد محلی بشرط اینكه طول مسیر از 400 متر متجاوز نكند اقدام می شود در طراحی گذرهای عرضی نیز پس از انجام مطالعات جامع آماری با لحاظ وضعیت فعلی تردد عابرین از عرض سواره رو ، حجم وسایل نقلیه ، سرعت صبور آنها ، تعداد تصادفات و تصادفات منجر به فوت و زمان توقفهای وسایل نقلیه در اثر عبور عرضی عابرین و كندی عبور و مرور و مقدار كاهش سرعت وسایل نقلیه در اثر تجاوز عابرین بهسوار رو بهره جسته و سپس در انتخاب محل احداث گذر مطالعات مربوط به ویژگیهای محلی ، رفتارهای عمومی ساكنین محل و محل اجراء گذر عرضی از جهت شهرسازی انجام تا ضمن جذب عبور عابرین باعث ایجاد تسهیلات جدید مانند ایستگاههای حمل و نقل عمومی یا پاركینگ نگردیده و بهمراه افزایش ایمنی و سرعت حركت عابرین ، سرعت و حجم عبور وسایل نقلیه را به همراه آرامش خاطر راننده گان در سوار رو بدنبال داشته باشد.

كلید واژه : عابر پیاده ، گذر عرضی ، پیاده رو ، سواره رو ، وسایل نقلیه ، محیط زیست

متن کامل مقاله [ دریافت فایل ]

ترکیبات فرمی مسجد جامع یزد

به طرف مسجد جامع یزد که میرفتم تصور اینو داشتم که هیچ هیچ رنگی رو نمیشه دید فکر کنید یه بشکه دوغاب گل از بالا ریختن روی تمام آمود های مسجد جامع... اینطوری بیشتر به ترکیبات فرمی مسجد جامع میشه دقت کرد...

از خیابون جلویی مسجد جامع که به طرف مسجد جامع حرکت کردم مناره هاشو راحت میدیدم... کمی جلوتر خیابون عریضی که به مسجد جامع ختم میشد رو دیدم که در روزگاران قدیم وجود نداشت و جلوی مسجد جامع یه میدون کوچک بود برای دیدنش یه سر به کتاب طراحی قضای شهری محمود توسلی بزنید....روبروی مسجد چند دیقه ای نشستم حولوحوش ساعت ۱۰ یا ۱۱ بود تورهای انگلیسی و ایتالیایی هم همون حوالی داشتن پرسه میزدنو تک و توک عکس میگرفتن نگاهی به مناره های متقارن ورودی انداختم دو مناره یکی با راه پله یک طرفه  و دومی رفتو برگشتی(البته نه به صورت امروزی) یکی با پشبند و یکی بدون پشبند یکی کار شاگردو یکی کار استاد....: یزدی های قدیمی میگن این دو تا مناره رو قرار بود استادی بسازه که توی یزد خیلی مشهور بود ... استاد پی و رند دو تا مناره رو ریختو یکی از اون ها رو به شاگردش که داشت به مرحله استادی میرسید سپرد... بعد از اتمام کار استاد که خیلی کم به کار شاگردش سر میزد سراغ کار شاگردش رفت و از راه پله بالا رفتو کار شاگردشو با کار خودش مقایسه کرد... اون فهمید تو یه مساحت مشخص شاگردش تونسته یه راه پله عریض تر و راحت تر بسازه همین طور تونسته بدون پشت بند مناره رو سالها نگه داره استاد از بالای مناره به پایین پرت شد ... عده ای میگن به خاطر حرص و جوش بود عده ای میگن به خاطر ذوق عده ای هم میگن باد انداختش.... الله اعلم

داخل جلو خان مسجد شدم فضای خوبی بود مخصوصا با گنبد بغلش که خوب  ترکیب شده بود زیر ورودی دوباره با تربیع دایره مواجه شدم این کار رو تو تمام بناهای یزد بدون استثنا دیدم که تو یه پست دیگه بیشتر تشریحش میکنم

وارد مسجد شدم به نظرم ترکیبات فرمی غنی مسجد خیلی خیلی بیشتر از آمود و تزئینات به چشم میخورد ولی نمیدونم چرا همه از کاشی کاری های ریز و قشنگش عکس میگرفتن

برای دیدن عکس ماهواره ای و قرار گیری در بافت اینجا
برای دیدن عکس تفاوتهای بافت در 50سال اخیر  اینجا برای دیدن عکس فعلی اینجا برای گالری عکس های مسجد جامع اینجا برای توضیحات مسجد جامع اینجا وبرای توضیحات کامل برای مسجد جامع اینجا رو کلیک کنید

به قسمت زیر گنبد جایی که زنهای یزدی میومدن و نماز میخوندم رفتم دالانی منو به یک راسته بزرگتر دیگه رسوندکه یک ماکت از شهر یزد توش بود درسته از ماکت زیاد نگهداری نکرده بودن ولی کارمنو خیلی خوب راه انداخت

آخه بدجور دنبال خیابان ۱۲ متری که به حساب بهسازی شده بود بودم  به یکی از بچه ها هم زنگ زدم آدرسشو نمیدونست خلاصه فهمیدم و رفتم پی اش...

یک یزدو یک امیر چخماق

اکثراْ یزدو با میدونی به نام امیر چخماق میشناسن

میدان تاریخی یا بهتره بگم مجموعه امیر چخماق قرن ۹ هجری ساخته و سال ۱۳۳۰به ثبت آثار ملی رسید

برای اطلاعات بیشتر در مورد این بنا  اینجا  و برای دیدن عکس های زیبای میدان اینجا را کلیک کنید.

مدول سه ردیفی فرد و متناسب میدان این بنا را زیبا تر از آون چیزی که هست نشون میده.

وارد فضای جزیره ای میدون که شدم حس عجیب بی حجابی منو گرفت انگار رفتی وسط یه فلکه خدا ژدر این شاه پهلوی رو بیامرزه که بازم نوچه هاش دلشون به حال این میدون سوختو تکه ژارش نکردن.... از خیلی ها شنیده بودم منظره یزد از بالای امیر چخماق خیلی زیباس

ولی افسوس که مسئول راه پله نمیدونستکه ممکنه جمعه ها توریستای بیشتریبیان و این مکان رو بخان ببینن... درسته خیلی تو شهر بودم ولی هنوز صبح بود... مجموعه داخلی امیر چخماق رو یه نگاهی کردم .....سرد زنده و با طراوت بود یه چیز زیر مجموعه خیلی منو به خودش متوجه کرد جگرکی...... جگرکی که باعث غنای حسی و غیر بصری مجموعه با بوی دمه سوختش شده بود یه چرخی دورو برش زدموبافت اطرافشو خاستم ببینم

برای بهتر فهمیدن مجموعه امیر چخماق حتماْ باید یه سری به کتابای دکتر محمود توسلی بزنید

مخصوصاْ طراحی در بافت قدیم یزد یا اصول و روشهای طراحی شهری

توی به سری اسکیس نشون داده قبلاْ این مجموعه چقد متراکم و محصور بوده و الان چطو تکه پاره.... بگذریم

هتلی تو همون نزدیکی بود به اسم والی  جالب بود برام هتل سنتی توی یکی از خونه های ثبت شده الحقو و الانصافکار خوبیه که با کاربری های زنده هم توریستو به دل بافت میکشونن هم یه بنا رو از مرگ تدریجی در میارن.... نیمه نیمه به همه جا رسیده و هیچ جا رو ندیده راهمو کج کردم به طرف مسجد جامع

....

 

یزد زیباست اگه تیر برق هابزارند

ساعت 8 صبح راه افتادم توی شهر برای یزد گردی، از امام خمینی شرو کرده بودم از ساختمانهای حاشیه خیابانی که به وسیله رضا خان شهر رو به صلیب کشیده بودند خیلی شنیده بودم شنیده بودم این ساختمان ها میتونن الگویی باشند برای معماری حاشیه خیابان برا عصر ما

انصافاً درست هم شنیده بودم

نمیدونم چرا ولی ساختمان های که تو خیابون قرار بود بازسازی بشن ضخامت دیوارهاشون یک متر بود مثل دیوارهای قدیم

خوشم اومد حالو هوای دوره رضا خان باقی مونده بود

جلوتر رفتم گفتم حیفه شهر رو بگردم ولی از تو بافت رد نشم سر یه کوچه وایستادم از پسر بچه ای پرسیدم :آقا پسر اینن کوچه چی داره ؟ به کجا میرسه؟

با جدیت گفت هیچی نداره پر کوچه س

تو دلم گفتم همین کوچه های شهرته که دیونم کرده

داخل همون کوچه رفتم ... محصوریت بالا سایه متوالی کوچه و سرم هایی(چوب های با مقطع گرد) که بالای کوچه دیوارها رو مهار کرده بود..... همین فرم کج و راست چوب ها خیلی زیبا بود زیبا تر از عکسی که من نگرفتم....اصولا عکس نگرفتن اینجا هنره.......القصه از کوچه با چشمایی سیر نشدنی داشتم رد میشدم با یه نقشه توی دست

به یه پیچ رسیدم به طرز وحشتناکی زیبا بود... از این لحاظ که این پیچه جوری بود که من غریبه رو اجازه نمیداد برم داخلش به خدا احساس امنیت نمیکردم

به راهم ادامه دادم ساباط های متوالی و روشن تاریکی یا بهتر بگم سایه روشن های متوالی منو دیونه کرده بود... وادار شدم چند دیقه ای بشینم و قدرت دست بنا- معمارهای قرن نه تا چهارده رو تحسین کنم....در این بین ویو های زیبا رو یه چیز گرفته بود تیر برق های متوالی و سیمهای آویزون توی بافت ... تا خود امیر چخماق از توی بافت و از روی نقشه رفتم

قبل از اینکه وارد میدون امیر چخماق بشم یه میدونچه منو تو آغوش گرفت لذتی که تو میدونچه های بیرجند هم قبلاً باهاش آشنا بودم یه گنبد یه ایوان و دیوارهای با تناسبی که با حجم و ترکیبشون کلی بازی میکردند از جمله زیبایی های کلی این میدون بودند از جزئیاتش نمیگم چون نه دوست دارم پوسته ای بشم نه وقتشو ... اسم این میدونچه که جلوی مسجد امیر چخماق بودو دقیق نمیدونم

 از میدونچه گذشتم وارد یه میدون تکه پاره تاریخی شدم غول آسا و مهربان خوش منظرو و استوار.......... امیر چخماق

از یزد شروع کردم

حولو حوش پنج صبح بود هوا گرفته و طوفان های بد کویری در حال وزیدن به مکانی رسیدیم شهرک مانند خوشحال شدم به دوستم گفتم فک کنم رسیدیم یزد

زهی خیال باطل اینجا فقط شهرک صنعتی بود... جلوتر رفتیم و بدون هیچ مقدمه ای اتوبوس داخل یک ساختمان ترمینال مانند شد صدای خسته و لهجه دارش بلند شد: بفرمائید رسیدیم ..خوش بگذره

از اتوبوس اومدم پایین زیاد سرد نبود کمی سوز داشت از اولین دری که دیدم وارد شدم در دیگه ای جلوتر به چشم میخورد انگار داد میزد بیا داخل... رفتم اما توده تبدیل به فضا شده بود اینجا یک حیاط داخلی غول آسا بود تنها خوبیش این بود می فهمیدی اینجا یه نقطه از فلات کویری ایرانه شایدم یزد

تا اومدم دستشویی و سالن انتظار رو پیدا کنم یه دور کامل دور حیاطه زده بودم

یه سوال هنوز تو ذهنم بود چرا اینقد غول آسا؟

انگار کار یک دانشجوی خوش دست بود همه چیز خوب بود ولی نمیدونم چرا محیط منو ارضا نمیکرد

بگذریم... وارد سالن انتظار شدم درسته از یک هشت ضلعی وسط فضا استفاده کرده بودن ولی انقده ستون داشت که آدم آدمو نمیدید... به اون صورت برای شهر ورودی ندیدم ورودی که هویت بارز یا یک دید کلی از یزد بهمون بده

بعدش داخل شهر رفتیم

...